گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
جلد چهارم







پیشگفتار ..... ص : 19
گزیده تفسیر نمونه! بزرگترین سرمایه ما مسلمانان قرآن مجید است. معارف، احکام، برنامه زندگی، سیاست اسلامی، راه به سوي
قرب خدا، همه و همه را در این کتاب بزرگ آسمانی مییابیم.
بنابر این، وظیفه هر مسلمان این است که با این کتاب بزرگ دینی خود روز به روز آشناتر شود این از یکسو.
از سوي دیگر آوازه اسلام که بر اثر بیداري مسلمین در عصر ما، و بخصوص بعد از انقلاب اسلامی در سراسر جهان پیچیده است،
حس کنجکاوي مردم غیر مسلمان جهان را براي آشنایی بیشتر به این کتاب آسمانی برانگیخته است، به همین دلیل در حال حاضر
از همه جا تقاضاي ترجمه و تفسیر قرآن به زبانهاي زنده دنیا میرسد، هر چند متأسفانه جوابگویی کافی براي این تقاضاها نیست،
ولی به هر حال باید تلاش کرد و خود را آماده براي پاسخگویی به این تقاضاهاي مطلوب کنیم.
خوشبختانه حضور قرآن در زندگی مسلمانان جهان و بخصوص در محیط کشور ما روز به روز افزایش پیدا میکند، قاریان بزرگ،
حافظان ارجمند، مفسران آگاه ص: 20
در جامعه امروز ما بحمد اللّه کم نیستند، رشته تخصصی تفسیر در حوزه علمیه قم به صورت یکی از رشتههاي تخصصی مهم در
« تفسیر نمونه » آمده و متقاضیان بسیاري دارد، درس تفسیر نیز از دروس رسمی حوزهها و از مواد امتحانی است، و در همین راستا
نوشته شد، که تفسیري است سلیس و روان و در عین حال پر محتوا و ناظر به مسائل روز و نیازهاي زمان، و شاید یکی از دلایل
گسترش سریع آن همین اقبال عمومی مردم به قرآن مجید است.
گر چه براي تهیه این تفسیر به اتفاق گروهی از فضلاي گرامی حوزه علمیه قم (دانشمندان و حجج اسلام آقایان: محمد رضا
آشتیانی- محمد جعفر امامی- داود الهامی- اسد اللّه ایمانی- عبد الرسول حسنی- سید حسن شجاعی- سید نور اللّه طباطبائی-
محمود عبد اللهی- محسن قرائتی و محمد محمدي اشتهاردي) در مدت پانزده سال زحمات زیادي کشیده شد، ولی با توجه به
استقبال فوق العادهاي که از سوي تمام قشرها و حتی برادران اهل تسنن از آن به عمل آمد، تمام خستگی تهیه آن بر طرف گشت و
این امید در دل دوستان بوجود آمد که ان شاء اللّه اثري است مقبول در پیشگاه خدا.
در ( 27 ) جلد نیز بارها به چاپ رسیده است، و « اردو » متن فارسی این تفسیر دهها بار چاپ و منتشر شده، و ترجمه کامل آن به زبان
اخیرا در بیروت به چاپ رسید و در نقاط مختلف کشورهاي اسلامی انتشار « الأمثل » نیز به نام تفسیر « عربی » ترجمه کامل آن به زبان
صفحه 66 از 472
یافت.
هم اکنون دردست تهیه است که امیدواریم آن هم به زودي در افق مطبوعات اسلامی ظاهر گردد. « انگلیسی » ترجمه آن به زبان
آن شدند. « خلاصه » بعد از انتشار تفسیر نمونه گروه کثیري خواهان نشر
چرا که مایل بودند بتوانند در وقت کوتاهتر و با هزینه کمتر به محتواي اجمالی آیات، و شرح فشردهاي آشنا شوند، و در بعضی از
کلاسهاي درسی که تفسیر قرآن مورد توجه است به عنوان متن درسی از آن بهرهگیري شود. ص: 21
این درخواست مکرّر، ما را بر آن داشت که به فکر تلخیص تمام دوره ( 27 ) جلدي تفسیر نمونه، در پنج جلد بیفتیم ولی این کار
آسانی نبود، مدتی در باره آن مطالعه و برنامهریزي شد و بررسیهاي لازم به عمل آمد تا این که فاضل محترم جناب مستطاب آقاي
بر ما روشن و مسلّم بود « فهرست موضوعی تفسیر نمونه » احمد- علی بابائی که سابقه فعالیت و پشتکار و حسن سلیقه ایشان در تهیه
عهدهدار انجام این مهمّ گردید و در مدت سه سال کار مستمر شبانه روزي این مهمّ به وسیله ایشان انجام گردید.
اینجانب نیز با فکر قاصر خود کرارا بر نوشتههاي ایشان نظارت کردم و در مواردي که نیاز به راهنمایی بود به اندازه توانایی مسائل
لازم را تذکر دادم، و در مجموع فکر میکنم بحمد اللّه اثري ارزنده و پربار به وجود آمده که هم قرآن با ترجمه سلیس را در
بردارد و هم تفسیر فشرده و گویایی، براي کسانی که میخواهند با یک مراجعه سریع از تفسیر آیات آگاه شوند، میباشد.
و نام آن برگزیده تفسیر نمونه نهاده شد.
و من به نوبه خود از زحمات بیدریغ ایشان تشکر و قدردانی میکنم، امیدوارم این خلاصه و فشرده که گزیدهاي است از قسمتهاي
حساس، و حدیث مجملی از آن مفصل، نیز مورد قبول اهل نظر و عموم قشرهاي علاقهمند به قرآن گردد و ذخیرهاي براي همه ما در
باشد. « یوم الجزاء »
1372 /10 / قم- حوزه علمیه ناصر مکارم شیرازي 13 رجب 1414 روز میلاد مسعود امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام مطابق با 6
ص: 23
ادامه جزء 22 ..... ص : 23
سوره سبأ [ 34 ] ..... ص : 23
اشاره
نازل شده و داراي 54 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 23
نامیده شده- ناظر به پنج مطلب است: « سبا » به نام « سبأ » بحثهاي این سوره- که به مناسبت شرح سرگذشت قوم
.« الوهیّت » و « ربوبیّت » « توحید » و قسمتی از نشانههاي خداوند در عالم هستی، و صفات پاك او از جمله « مسأله توحید » -1
که از همه مسائل در این سوره بیشتر مطرح شده. « مسأله معاد » -2
و پاسخ به بهانه جوئیهاي دشمنان در باره او، و بیان پارهاي از معجزات انبیاي « مسأله نبوت انبیاي پیشین و مخصوصا پیامبر اسلام » -3
سلف.
-4 بیان بخشی از نعمتهاي بزرگ خداوند و سرنوشت شکرگزاران و کفران کنندگان، ضمن بیان گوشهاي از زندگی سلیمان و قوم
صفحه 67 از 472
سبا.
-5 دعوت به تفکر و اندیشه و ایمان و عمل صالح.
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 23
در حدیثی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله چنین میخوانیم:
.« کسی که سوره سبأ را بخواند در قیامت تمام انبیا و رسولان رفیق و همنشین او خواهند بود، و همگی با او مصافحه میکنند »
کسی که دو سورهاي را که با حمد آغاز میشود (سوره سبأ و » : در حدیث دیگري از امام صادق علیه السّلام چنین نقل شده است
فاطر) در یک شب بخواند، تمام آن ص: 24
شب را در حفظ و حراست الهی خواهد بود، و اگر آن دو را در روز بخواند هیچ مکروهی به او نمیرسد، و آن قدر از خیر دنیا و
مسلما این پاداشهاي عظیم نصیب !« آخرت به او داده میشود که هرگز به قلبش خطور نکرده، و فکر و آرزویش به آن نرسیده است
کسانی نمیشود که تنها به خواندن و لقلقه زبان قناعت کنند، بلکه خواندن باید مقدمهاي باشد براي اندیشیدن که آن نیز انگیزه
عمل است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 1 ..... ص : 24
(آیه 1)- او مالک همه چیز و عالم به همه چیز است: پنج سوره از سورههاي قرآن مجید با حمد پروردگار شروع میشود که در سه
سوره، حمد و ستایش خداوند به خاطر آفرینش آسمان و زمین و موجودات دیگر است (سوره سبأ، فاطر، و انعام).
و در یک سوره (سوره کهف) این حمد و ستایش به خاطر نزول قرآن بر قلب پاك پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میباشد.
.« الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ » در حالی که در سوره حمد تعبیر جامعی شده که همه این امور را در بر میگیرد
از حمد و سپاس خداست به خاطر مالکیت و حاکمیت او در دنیا و آخرت. « سبأ » به هر حال سخن در آغاز سوره
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِی ) « حمد مخصوص خداوندي است که تمام آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست » : میفرماید
السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).
وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ). ) « و نیز حمد و سپاس براي او در سراي آخرت است »
چرا که هر نعمتی، و هر فایده و برکتی، و هر خلقت موزون و شگرف و عجیبی، همه تعلق به ذات پاك او دارد.
بنابر این هر کس در این عالم مدح و ستایشی از چیزي کند این حمد و ستایش سر انجام به ذات پاك او بر میگردد، و به گفته
شاعر: ص: 25
و او حکیم و » : به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست و در پایان آیه میافزاید
وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ). ) « خبیر است
بر اساس حکمت بالغه اوست که این نظام عجیب بر جهان حکومت میکند، و بر اساس علم و آگاهی اوست که هر چیز به جاي
خود قرار گرفته، و هر موجودي آنچه را که نیاز دارد در اختیار دارد.
این حمد نه تنها از زبان انسانها و فرشتگان است که از تمام ذرات جهان هستی نیز زمزمه حمد و تسبیح او به گوش هوش میرسد،
هیچ موجودي نیست جز این که حمد و تسبیح او میگوید.
صفحه 68 از 472
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 2 ..... ص : 25
در آیه قبل پرداخته، « خبیر » و « حکیم » (آیه 2)- این آیه به شرح گوشهاي از علم بیپایان پروردگار به تناسب توصیف خداوند به
یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها). ) « آنچه را در زمین فرو میرود و آنچه را از آن خارج میشود میداند » : چنین میگوید
آري! او از تمام قطرات باران و امواج سیلاب که در اعماق زمین فرو میروند و به طبقه نفوذ ناپذیر میرسند و در آنجا متمرکز و
براي انسانها ذخیره میشوند آگاه است.
او از دانههاي گیاهان که در زمین فرو میروند و روزي به درخت سرسبز یا گیاه پر طراوتی تبدیل میگردند با خبر است.
از ریشههاي درختان به هنگامی که در جستجوي آب و غذا به اعماق زمین پیشروي میکنند.
از امواج الکتریسته، از گازهاي مختلف و ذرات هوا که به داخل زمین نفوذ میکنند، و نیز از گنجها و دفینهها و اجساد مردگان اعم
از انسانها و غیر انسانها که در این زمین گسترده دفن میشوند، آري از همه اینها با خبر است.
همچنین از گیاهانی که از زمین خارج میشوند، از انسانها که از آن برخاستهاند، از چشمههایی که از آن میجوشد، از گازهایی که
از آن بر میخیزد، از ص: 26
آتشفشانهایی که از آن زبانه میکشد، و خلاصه از تمام موجوداتی که از اعماق زمین بیرون میریزند، اعم از آنچه ما میدانیم و
نمیدانیم، او از همه آنها مطلع و آگاه است.
وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها). ) « او از آنچه از آسمان نازل میشود و یا به آسمان بالا میرود باخبر است » : سپس میافزاید
از دانههاي باران، از اشعه حیاتبخش خورشید، از امواج نیرومند وحی و شرایع آسمانی، از فرشتگانی که براي ابلاغ رسالت یا انجام
مأموریتهاي دیگر به زمین نزول میکنند، از اشعه کیهانی که از ماوراء جوّ به زمین نازل میشود، از شهابها و سنگریزههاي سرگردان
فضا که به سوي زمین جذب میشوند، او از همه اینها مطلع است.
و نیز از اعمال بندگان که به آسمان عروج میکند، از فرشتگانی که پس از اداي رسالت خود به آسمان باز میگردند، از شیاطینی
که براي استراق سمع به آسمانها میروند، از بخارهایی که از دریا بر میخیزد و بر فراز آسمان ابرها را تشکیل میدهد، از آهی که
از دل مظلومی بر میخیزد و به آسمان صعود میکند، آري از همه اینها آگاه است.
وَ هُوَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ). ) « اوست مهربان و آمرزنده » : و در پایان میافزاید
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 3 ..... ص : 26
(آیه 3)- به پروردگار سوگند قیامت خواهد آمد! آیات گذشته در عین این که از توحید و صفات خدا سخن میگفت زمینهساز
مسأله معاد بود، زیرا بحث معاد جز از طریق علم بیپایان حق حل نمیشود.
وَ قالَ الَّذِینَ ) !« و کافران گفتند: (این دروغ است که قیامتی در پیش داریم) هرگز قیامت به سراغ ما نمیآید » : لذا آیه میگوید
کَفَرُوا لا تَأْتِینَا السَّاعَۀُ).
آنها میخواستند از این طریق آزادي عمل پیدا کنند و هر کاري از دستشان ساخته است- به این امید که حساب و کتاب و عدل و
دادي در کار نیست- انجام دهند.
اما از آنجا که دلائل قیامت روشن است قرآن با یک جمله قاطع و به صورت ص: 27
قُلْ ) « بگو: آري، به پروردگارم سوگند که قیامت به سراغ همه شما خواهد آمد » : بیان نتیجه به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میگوید
بَلی وَ رَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ).
صفحه 69 از 472
به خاطر این است که قیامت از شؤون ربوبیّت است، چگونه ممکن است خداوند مالک و مربی انسانها باشد « ربّ » تکیه روي کلمه
و آنها را در مسیر تکامل پیش ببرد اما نیمه کاره رها کند و با مرگ همه چیز پایان گیرد! و از آنجا که یکی از اشکالات مخالفان
معاد این بوده که به هنگام خاك شدن بدن انسان، و پراکنده شدن اجزاي آن در اطراف زمین، چه کسی میتواند آنها را بشناسد و
جمع کند و به زندگی نوین بازگرداند؟ از سوي دیگر چه کسی میتواند آنها را بشناسد و جمع کند و به زندگی نوین باز گرداند؟
از سوي دیگر چه کسی میتواند حساب این همه اعمال بندگان را در نهان و آشکار و درون و برون نگاه دارد و به موقع به این
او از تمام امور پنهانی باخبر است و به اندازه سنگینی ذرهاي در تمام آسمانها و نه » : حسابها برسد؟ لذا در دنباله آیه اضافه میکند
عالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ). ) « در زمین از حوزه علم بیپایان او بیرون نخواهد بود
وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرُ إِلَّا ) « و نه کوچکتر از ذره، و نه بزرگتر از آن، مگر این که همه اینها در کتاب مبین ثبت و ضبط است »
فِی کِتابٍ مُبِینٍ).
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 4 ..... ص : 27
(آیه 4)- سپس ضمن دو آیه هدف قیام قیامت را بیان میکند، و یا به تعبیر دیگر دلیل بر لزوم چنین عالمی را بعد از جهان کنونی
لِیَجْزِيَ ) « هدف این است آنها را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند پاداش دهد » : در برابر منکران شرح داده، میفرماید
الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ). ) « براي آنها مغفرت و روزي پرارزشی است » آري
آیا اگر مؤمنان صالح العمل به پاداش خود نرسند اصل عدالت که از اساسیترین اصول خلقت است تعطیل نمیگردد؟
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 5 ..... ص : 27
و کسانی که سعی در » : (آیه 5)- و از آنجا که بخش دیگر عدالت در مورد مجازات گنهکاران و مجرمان است در این آیه میافزاید
(تکذیب) آیات ما ص: 28
وَ الَّذِینَ سَعَوْا فِی آیاتِنا مُعاجِزِینَ ) « داشتند، و گمان کردند از حوزه قدرت ما میتوانند بگریزند، عذابی بد و دردناك خواهند داشت
أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ).
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 6 ..... ص : 28
(آیه 6)- عالمان، دعوت تو را حق میدانند: در آیات گذشته سخن از بیخبران کوردلی بود که قاطعانه معاد را با آن همه دلائل،
انکار میکردند.
به همین مناسبت در این آیه سخن از عالمان و اندیشمندانی میگوید که به تصدیق آیات الهی و تشویق دیگران به پذیرش آن
کسانی که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوي پروردگارت بر تو نازل شده حق میدانند که به راه » : میپردازند، میفرماید
وَ یَرَي الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَ یَهْدِي إِلی صِ راطِ الْعَزِیزِ ) « خداوند عزیز و حمید هدایت میکند
الْحَمِیدِ).
(الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ) همه دانشمندان و اندیشمندان را در هر عصر و هر زمان و مکان در بر میگیرد.
امروز کتابهاي مختلفی از سوي دانشمندان غربی و شرقی در باره اسلام و قرآن تألیف یافته که در آنها اعترافات بسیار گویا و
صفحه 70 از 472
روشنی بر عظمت اسلام و صدق آیه فوق دیده میشود.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 7 ..... ص : 28
(آیه 7)- در این آیه بار دیگر به مسأله قیامت و رستاخیز باز میگردد و بحثهاي گذشته را به صورت دیگري تکمیل میکند،
و کافران گفتند: » : میفرماید
آیا مردي را به شما نشان دهیم که خبر میدهد هنگامی که همگی خاك شدید و ذرات بدن شما از یکدیگر جدا شد و هر یک در
وَ قالَ الَّذِینَ ) !؟« گوشهاي قرار گرفت (و یا شاید جزء بدن حیوان یا انسان دیگري شد) بار دیگر به آفرینش تازهاي باز میگردید
کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلی رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ).
به نظر میرسد اصرار آنها بر مسأله انکار معاد از دو امر سر چشمه گرفته، نخست این که: چنین میپنداشتند معادي که پیامبر اسلام
صلّی اللّه علیه و اله مطرح میکرد (معاد جسمانی) مطلبی است آسیبپذیر! دیگر این که اعتقاد به معاد و یا حتی قبول احتمالی آن
به هر حال در انسان ص: 29
ایجاد مسؤولیت و تعهد میکند، و این مطلبی بود که براي سردمداران کفر سخت خطرناك محسوب میشد.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 8 ..... ص : 29
آیا او بر خدا دروغ » : (آیه 8)- و عجب این که آنها این سخن را دلیل بر دروغگویی و یا جنون گویندهاش میگرفتند، و میگفتند
؟« بسته؟ یا نوعی جنون دارد
(أَفْتَري عَلَی اللَّهِ کَ ذِباً أَمْ بِهِ جِنَّۀٌ). و گر نه آدم راستگو و عاقل چگونه ممکن است لب به چنین سخنی بگشاید؟! ولی قرآن به طرز
بلکه آنها که ایمان به آخرت ندارند (هم اکنون) » قاطعی به آنها چنین پاسخ میگوید: چنین نیست نه او دیوانه است و نه دروغگو
بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِیدِ). چه گمراهی از این آشکارتر که ) « در عذاب و گمراهی دوري هستند
انسان منکر معاد شود.
به راستی اگر زندگی محدود به همین چند روز عمر دنیا بود تصور مرگ براي هر انسانی کابوس وحشتناکی میشد به همین دلیل
منکران معاد همیشه در یک نوع نگرانی جانکاه و عذاب الیم به سر میبرند در حالی که مؤمنان به معاد مرگ را دریچهاي به سوي
جهان بقا، و وسیلهاي براي شکسته شدن قفس و آزادي از این زندان میشمرند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 9 ..... ص : 29
آیا به آنچه پیش رو و » : (آیه 9)- سپس به دلیل دیگري پیرامون معاد، دلیلی توأم با تهدید غافلان لجوج، پرداخته چنین میگوید
أَ فَلَمْ یَرَوْا إِلی ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ). ) ؟« پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار گرفته نگاه نکردند
این آسمان با این همه اختران ثابت و سیار و همچنین این زمین با تمام موجودات زنده و برکات و مواهبش، گویاترین دلیل بر
قدرت آفریدگار است.
است که در آیات دیگر قرآن در برابر منکران معاد به آن استدلال شده از جمله در آیه 82 سوره یس و « برهان قدرت » این همان
آیه 99 سوره اسراء.
در ضمن، این جمله مقدمهاي است براي تهدید این گروه متعصب تیره دل که اصرار دارند چشم به روي همه حقایق ببندند، لذا به
صفحه 71 از 472
اگر ما ص: 30 » : دنبال آن میفرماید
زلزلهاي ایجاد شود، زمین شکاف بردارد و در میان آن دفن گردند! « بخواهیم به زمین دستور میدهیم پیکر آنها را در خود فرو برد
(إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ).
و خودشان و خانه و زندگیشان را در هم بکوبد (أَوْ « و یا (اگر بخواهیم) فرمان میدهیم قطعات سنگهاي آسمانی بر آنها فرو بارد »
نُسْقِطْ عَلَیْهِمْ کِسَفاً مِنَ السَّماءِ).
« در این موضوع، نشانه روشنی است (بر قدرت خداوند و توانایی او بر همه چیز، اما براي هر بندهاي که به سوي خدا بازگردد » آري
و فکر و اندیشه خود را به کار گیرد (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِکُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ).
ما که از هر سو در قبضه قدرت او قرار داریم چگونه میتوانیم توانائیش را بر معاد انکار کنیم! و یا چگونه میتوانیم از حوزه
حکومت او فرار نمائیم.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 10 ..... ص : 30
و بنده توبهکار بود و میدانیم این توصیف در « عبد منیب » (آیه 10 )- مواهب بزرگ خدا بر داود! از آنجا که در آیه قبل سخن از
بعضی از آیات قرآن (ص/ 24 ) براي داود پیامبر ذکر شده است چه بهتر که گوشهاي از حال این پیامبر بزرگ و فرزندش سلیمان به
عنوان یک الگو بازگو شود و بحث گذشته تکمیل گردد.
ضمنا هشداري باشد براي همه کسانی که نعمتهاي خدا را به دست فراموشی میسپرند و به هنگامی که بر اریکه قدرت مینشینند
خدا را بنده نیستند.
وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا). ) « ما به داود از فضل خود نعمتی بزرگ بخشیدیم » : آیه میگوید
بعد از این اشاره سر بسته به شرح آن میپردازد و قسمتی از فضائل معنوي و بخشی از فضیلتهاي مادي داود را بدین گونه شرح
و هر گاه او ذکر و تسبیح « اي کوهها! با داود هم صدا شوید و همچنین شما اي پرندگان با او هم آواز گردید » میدهد: ما گفتیم
خدا میگوید زمزمه را سر دهید (یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ).
داود به سوي دشت و بیابان خارج شد، و هنگامی که زبور را تلاوت میکرد هیچ » : در روایتی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم
ص: 31 .« کوه و سنگ و پرندهاي نبود مگر این که با او هم صدا میشد
بعد از ذکر این فضیلت معنوي به ذکر یک فضیلت مادّي پرداخته، میگوید:
وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ). ) « و ما آهن را براي او نرم کردیم »
ظاهر آیه این است که، نرم شدن آهن در دست داود به فرمان الهی و به صورت اعجاز انجام میگرفت.
تو بنده خوبی هستی جز این که از بیت المال ارتزاق میکنی، داود چهل » در حدیثی آمده است که خداوند به داود وحی فرستاد
روز گریه کرد (و از خدا راه حلی خواست) خداوند آهن را براي او نرم کرد، و هر روز زرهی میساخت ...
.« و به این وسیله از بیت المال بینیاز شد
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 11 ..... ص : 31
(آیه 11 )- این آیه شرحی براي زره ساختن داود و فرمان بسیار پر معنی پروردگار در این زمینه است، میگوید: ما به او گفتیم
أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ). ) « زرههاي کامل بساز، و حلقههاي آنها را به اندازه و متناسب کن »
صفحه 72 از 472
در واقع خداوند به داود دستوري میدهد که باید سرمشقی براي همه صنعتگران و کارگران با ایمان جهان باشد، دستور محکم
کاري و رعایت دقت در کیفیت و کمیت در مصنوعات، آن چنان که مصرف کنندگان به خوبی و راحتی بتوانند از آن استفاده
کنند، و از استحکام کامل برخوردار باشد.
عمل صالح به جا آورید که من نسبت به آنچه انجام میدهید بصیر و » : و در پایان آیه داود و خاندانش را مخاطب ساخته، میگوید
وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ). ) « بینا هستم
هدف ساختن زره و کسب درآمد نیست، هدف عمل صالح است، و اینها وسیلهاي است در آن مسیر که هم داود از آن بهره
میگرفت و هم خاندان و قومش.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 12 ..... ص : 31
(آیه 12 )- حشمت سلیمان و مرگ عبرت انگیز او! به دنبال بحث از مواهبی که خدا به داود داده بود سخن را به فرزندش سلیمان
میکشاند، و از سه موهبت بزرگ- که از عوامل مهم اداره یک کشور پهناور است- بحث میکند، میفرماید:
وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ ) !« و براي سلیمان باد را مسخّر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را »
غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ). ص: 32
جالب این که براي پدر جسم خشن و فوق العاده محکمی یعنی آهن را مسخّر میکند و براي فرزند موجود بسیار لطیف! ولی هر دو
کار سازنده و اعجاز آمیزند.
در این که باد چگونه دستگاه سلیمان (کرسی یا فرش او را) به حرکت در میآورد، بر ما روشن نیست، همین قدر میدانیم هیچ چیز
در برابر قدرت خدا مشکل و پیچیده نمیباشد.
وَ أَسَلْنا لَهُ ) !« و براي او چشمه مس (مذاب) را روان ساختیم » : سپس به دومین موهبت الهی نسبت به سلیمان اشاره کرده، میگوید
عَیْنَ الْقِطْرِ).
چگونگی این امر نیز دقیقا بر ما روشن نیست، همین اندازه میدانیم که از الطاف الهی در باره این پیامبر بزرگ بود.
و گروهی از » : و بالأخره به بیان سومین موهبت پروردگار نسبت به سلیمان یعنی تسخیر گروه عظیمی از جن پرداخته، چنین میگوید
وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ). ) « جن پیش روي او به اذن پروردگار برایش کار میکردند
وَ مَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ ) « و هرگاه کسی از آنها از فرمان ما سرپیچی میکرد او را با آتش سوزان مجازات میکردیم »
عَذابِ السَّعِیرِ).
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 13 ..... ص : 32
(آیه 13 )- در این آیه به بخشی از کارهاي مهم تولیدي گروه جن که به فرمان سلیمان انجام میدادند اشاره کرده، چنین میگوید:
سلیمان هر چه میخواست از معبدها، و تمثالها، و ظرفهاي بزرگ غذا که همچون حوضهاي بزرگ بود، و دیگهاي عظیم ثابت »
یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ). ) « براي او تهیه میکردند
که بخشی از آنها مربوط به مسائل معنوي و عبادي بود، و بخشی با نیازهاي جسمانی انسانها و جمعیت عظیم لشکریان و
کارگزارانش تناسب داشت.
« اي آل داود! شکرگزاري کنید » : در پایان آیه، بعد از ذکر این مواهب خداوند خطاب به دودمان حضرت داود کرده، میفرماید
صفحه 73 از 472
(اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً).
وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّکُورُ). ) !« اما عده کمی از بندگان من شکرگزارند »
است یعنی استفاده از مواهب ص: 33 « شکر در عمل » منظور از شکرگزاري در اینجا
در مسیر همان اهدافی که به خاطر آن آفریده و اعطا شدهاند، و مسلم است کسانی که مواهب الهی را عموما در جاي خود به کار
گیرند اندکی بیش نیستند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 14 ..... ص : 33
در اینجا است، از مرگ عجیب و عبرت انگیز این پیامبر بزرگ « سلیمان » (آیه 14 )- این آیه که در عین حال آخرین سخن پیرامون
خدا سخن میگوید، و این واقعیت را روشن میسازد که پیامبر با آن عظمت، و حکمرانی با آن قدرت و ابهت، چگونه به آسانی
جان به جانآفرین سپرد.
هنگامی که مرگ را براي سلیمان مقرر کردیم کسی مردم را از مرگ او آگاه نساخت، مگر جنبندهاي از زمین که » : میفرماید
تا عصا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد (فَلَمَّا قَ َ ض یْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّۀُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ « عصاي او را میخورد
مِنْسَأَتَهُ).
هنگامی که سلیمان فرو افتاد جنیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی » : لذا بعد از آن میافزاید
فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ). ) « نمیماندند
یعنی تا آن زمان گروه جن از مرگ سلیمان آگاه نبودند و فهمیدند که اگر از اسرار غیب آگاه بودند در این مدت در زحمت و
رنج کارهاي سنگین باقی نمیماندند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 15 ..... ص : 33
(آیه 15 )- تمدن درخشانی که بر اثر کفران بر باد رفت! بعد از بیان نعمتهاي مهمی که خداوند به داود و سلیمان ارزانی داشت، و
قیام این دو پیامبر به وظیفه شکرگزاري، سخن از قوم دیگري به میان میآورد که در نقطه مقابل آنها قرار داشتند، قومی بودند که
بودند. « قوم سبا » خدا انواع نعمتها را به آنها بخشید، ولی راه کفران را در پیش گرفتند، و آنها
براي قوم سبا در محل سکونتشان نشانهاي » : قرآن مجید سرگذشت عبرت انگیز آنها را ضمن پنج آیه بیان کرده، نخست میگوید
لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَۀٌ). ) « (از قدرت الهی) بود
است، ولی ممکن است سبا ص: 34 « یمن » نام پدر اعراب « سبا » معروف این است که
در ابتدا نام کسی بوده، سپس تمام فرزندان و قوم او به آن نام نامیده شدهاند، و بعد این اسم به سرزمین آنها نیز منتقل گردیده.
دو باغ (بزرگ) بود از طرف راست و » : سپس قرآن به شرح این آیت الهی که در اختیار قوم سبا قرار داشت پرداخته چنین میگوید
جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمالٍ). ) « چپ
ماجرا چنین بود که قوم سبا توانستند با سدّ عظیمی که در میان کوههاي مهم آن ناحیه بر پا ساختند سیلابهاي فراوانی را در پشت
آن سد عظیم ذخیره کنند، و به این ترتیب سرزمینهاي وسیع و گستردهاي را زیر کشت درآورند.
کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ). ) « از روزي پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید » سپس میافزاید: ما به آنها گفتیم
بَلْدَةٌ طَیِّبَۀٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ). ) « شهري است پاکیزه و پروردگاري آمرزنده و مهربان »
صفحه 74 از 472
از نظر نعمتهاي مادي هوایی پاك و نسیمی فرح افزا داشت، و سرزمینی حاصلخیز و درختانی پربار و اما از نظر نعمت معنوي غفران
خداوند شامل حال آنها بود، از تقصیر و کوتاهی آنها صرف نظر میکرد، و آنها را مشمول عذاب و سرزمینشان را گرفتار بلا
نمیساخت.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 16 ..... ص : 34
فَأَعْرَضُوا). ) « آنها از خدا روي گردان شدند » : (آیه 16 )- اما این ناسپاس مردم از بوته آزمایش سالم بیرون نیامدند لذا میفرماید
نعمتهاي خدا را ناچیز شمردند، عمران و آبادي و امنیت را ساده انگاشتند، از یاد حق غافل شدند، و مست نعمت گشتند.
اینجا بود که شلاق مجازات بر پیکر آنها نواخته شد، چنانکه قرآن میگوید:
و سرزمین آباد آنها به ویرانهاي مبدّل شد (فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ). « پس ما سیل وحشتناك و بنیانکن را بر آنها فرستادیم »
ما دو باع وسیع و پرنعمت آنها را به دو باغ بیارزش با میوههاي » : سپس قرآن وضع بازپسین این سرزمین را چنین توصیف میکند
تلخ و درختان بیمصرف ص: 35
وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَواتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ). ) « شورهگز و اندکی از درخت سدر مبدل ساختیم
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، که چه بر سر آنها و سرزمین آبادشان آمد!
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 17 ..... ص : 35
ذلِکَ جَزَیْناهُمْ ) « این کیفر را به خاطر کفرانشان به آنها دادیم » : (آیه 17 )- در این آیه به عنوان یک نتیجهگیري با صراحت میگوید
بِما کَفَرُوا).
اما براي این که تصور نشود این سرنوشت مخصوص به این گروه بود، بلکه عمومیت آن نسبت به همه کسانی که داراي اعمال
وَ هَلْ نُجازِي إِلَّا الْکَفُورَ). ) ؟« و آیا جز کفران کننده را کیفر میدهیم » : مشابهی هستند مسلم است چنین میافزاید
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 18 ..... ص : 35
(آیه 18 )- چنان آنها را متلاشی کردیم که ضرب المثل شدند! در این آیه شرح و تفصیل بیشتري پیرامون قوم سبأ میدهد، به
گونهاي که براي هر شنونده درسی است بسیار مهم و آموزنده.
میان آنها و سرزمینهایی را که » میفرماید: سرزمین آنها را تا آن حد آباد کردیم که نه تنها شهرهایشان را غرق نعمت ساختیم بلکه
وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَي الَّتِی بارَکْنا فِیها قُريً ظاهِرَةً). ) « برکت به آن داده بودیم شهرها و آبادیهایی آشکار قرار دادیم
در حقیقت در میان آنها و سرزمین مبارك آبادیهاي متصل و زنجیرهاي وجود داشت، و فاصله این آبادیها به اندازهاي کم بود که از
هر یک دیگري را میدیدند.
آبادیهاي آشکار. « قري ظاهرة » - و این است معنی
میباشد که هر دو در منطقه یمن واقع شده است. « مأرب » یا « صنعاء » « سرزمینهاي مبارك » منظور از
ما در میان این آبادیها فاصلههاي » : است اضافه میکند « امنیت » ولی از آنجا که تنها عمران کافی نیست، و شرط مهم و اساسی آن
وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ). ص: 36 ) « مناسب و نزدیک مقرّر کردیم
سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ). ) « در میان این قریهها شبها و روزها در امنیت کامل مسافرت کنید » : و به آنها گفتیم
صفحه 75 از 472
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 19 ..... ص : 36
(آیه 19 )- اما این مردم ناسپاس گرفتار غرور و غفلت شدند، از مسیر حق منحرف شده و به دستورات الهی بیاعتنا گردیدند.
پس گفتند: پروردگارا! » ، از جمله تقاضاهاي جنونآمیز آنها این بود که از خداوند تقاضا کردند در میان سفرهاي آنها فاصله افکند
تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند! (فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَیْنَ أَسْفارِنا). « میان سفرهاي ما دوري بیفکن
منظورشان این بود که در میان این قریههاي آباد فاصلهاي بیفتد و بیابانهاي خشکی پیدا شود، به این جهت که اغنیا و ثروتمندان
مایل نبودند افراد کم درآمد همانند آنها سفر کنند، و به هر جا میخواهند بیزاد و توشه و مرکب بروند! گویی سفر از افتخارات
آنها و نشانه قدرت و ثروت بود.
وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ). ) « آنها (با این عملشان) به خودشان ستم کردند » به هر حال
آري! اگر فکر میکردند به دیگران ستم میکردند در اشتباه بودند، خنجري برداشته بودند و سینه خود را میشکافتند.
چه تعبیر جالبی! قرآن به دنبال این جمله که در باره سرنوشت دردناك آنها بیان میکند، میگوید: چنان آنها را مجازات کردیم، و
فَجَعَلْناهُمْ أَحادِیثَ). ) !« آنها را سرگذشت و داستان و اخباري براي دیگران قرار دادیم » زندگیشان را در هم پیچیدیم که
آري! از آن همه زندگانی با رونق و تمدّن درخشان و گسترده چیزي جز اخباري بر سر زبانها، و یادي در خاطرهها، و سطوري بر
وَ مَزَّقْناهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ). ) « و آنها را سخت متلاشی و پراکنده ساختیم » ، صفحات تاریخها باقی نماند
چنان سرزمین آنها ویران گشت که براي ادامه زندگی مجبور شدند هر گروهی به سویی روي آورند آن چنان که پراکندگی آنها
« تفرّقوا ایادي سبا » : در آمد که هرگاه میخواستند بگویند فلان جمعیت سخت متلاشی شدند، میگفتند « ضرب المثل » به صورت
ص: 37 !« همانند قوم سبا و نعمتهاي آنها پراکنده شدهاند
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَ بَّارٍ ) « در این ماجرا نشانههاي عبرتی است براي هر صبر کننده شکرگزار » : و در پایان آیه میفرماید
شَکُورٍ).
این به خاطر آن است که آنها به واسطه صبر و استقامتشان مرکب سرکش هوي و هوس را مهار میکنند و در برابر معاصی پر
قدرتند، و به خاطر شکرگزاریشان در طریق اطاعت خدا آماده و بیدارند به همین دلیل به خوبی عبرت میگیرند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 20 ..... ص : 37
کرده، « قوم سبا » (آیه 20 )- هیچ کس مجبور به پیروي وسوسههاي شیطان نیست! در اینجا یک نوع نتیجهگیري کلی از داستان
وَ لَقَدْ صَ دَّقَ عَلَیْهِمْ ) !« به یقین ابلیس گمان خود را در باره آنها (و هر جمعیتی که از ابلیس پیروي کنند) محقق یافت » : میفرماید
إِبْلِیسُ ظَنَّهُ).
فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ). ) « پس آنان همگی از او پیروي کردند جز گروه اندکی از مؤمنان »
به عزتت » : یا به تعبیر دیگر پیش بینی ابلیس که بعد از سرپیچی از سجده براي آدم و طرد شدن از درگاه کبریایی خداوند گفت
( در باره این گروه درست از آب درآمد. (نمل/ 19 « سوگند که همه آنها را جز بندگان مخلصت گمراه خواهم کرد
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 21 ..... ص : 37
(آیه 21 )- در این آیه در رابطه با وسوسههاي ابلیس و کسانی که در حوزه نفوذ او قرار میگیرند، و آنها که بیرون از این حوزهاند،
صفحه 76 از 472
و کسی را به پیروي خود نمیتواند مجبور کند (وَ ما « شیطان سلطهاي بر آنها نداشت » : به دو مطلب اشاره میکند، نخست میگوید
کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ).
من سلطهاي بر شما نداشتم جز این که شما را دعوت کردم و شما هم دعوت » : قرآن در جاي دیگر از گفتار خود شیطان نقل میکند
.( مرا اجابت نمودید. (ابراهیم/ 22
ولی پیداست بعد از اجابت دعوت او از ناحیه افراد بیایمان و هويپرست او آرام نمینشیند و پایههاي سلطه خود را بر وجود آنان
مستحکم میکند.
هدف (از آزادي ابلیس در وسوسههایش) این بود، که مؤمنان به آخرت از افراد بیایمان و کسانی که » : لذا در دنباله آیه میافزاید
إِلَّا ص: 38 ) « در شکّند شناخته شوند
لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ)
وَ رَبُّکَ عَلی ) « و پروردگار تو حافظ همه چیز و نگاهبان آن است » : .و در پایان آیه به عنوان یک هشدار به همه بندگان میگوید
کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ).
تا پیروان شیطان تصور نکنند چیزي از اعمال و گفتار آنها در این جهان از بین میرود یا خداوند آن را فراموش میکند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 22 ..... ص : 38
(آیه 22 )- بخش قابل ملاحظهاي از آیات این سوره پیرامون مبدأ و معاد و اعتقادات حق سخن میگوید، و از پیوند آنها مجموعهاي
از معارف راستین حاصل میشود.
در اینجا مشرکان را به محاکمه میکشد، با ضربات کوبنده سؤالات منطقی آنها را به زانو در میآورد، و بیپایه بودن منطق پوسیده
آنها را در زمینه شفاعت بتها آشکار میسازد.
قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ). اما بدانید ) « به آنها بگو: کسانی را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارند بخوانید » : میفرماید
آنها هرگز دعاي شما را اجابت نمیکنند و گرهی از کارتان نمیگشایند.
این معبودهاي ساختگی نه مالک ذرهاي در آسمان و زمینند، » سپس به دلیل این سخن پرداخته، میگوید: این به خاطر آن است که
لا یَمْلِکُونَ مِثْقالَ ) !« و نه شرکت و نصیبی در خلقت و مالکیت آنها دارند، و نه هیچ یک از آنها یاور خداوند در آفرینش بودهاند
ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِیهِما مِنْ شِرْكٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِیرٍ).
واجب الوجود یکی است، و بقیه همه ممکن الوجود و وابسته به اویند، که اگر لحظهاي نظر لطفش از آنها برداشته شود راهی دیار
!« اگر نازي کند یک دم، فرو ریزند قالبها » عدم میشوند
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 23 ..... ص : 38
شفیعان چه میشود؟ « شفاعت » (آیه 23 )- در اینجا فورا این سؤال به ذهن میآید که اگر چنین است پس مسأله
در این آیه به پاسخ این سؤال پرداخته، چنین میگوید: اگر شفیعانی در درگاه ص: 39
وَ لا تَنْفَعُ ) « هیچ شفاعتی نزد او جز براي کسانی که اذن داده فایده ندارد » : خدا وجود دارند آن هم به اذن و فرمان اوست، زیرا
الشَّفاعَۀُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ).
یونس/ 18 ) به این وسیله قطع میشود، چرا ) !« اینها شفیعان ما نزد خدایند » : بنابر این، بهانه بتپرستان براي پرستش بتها که میگفتند
صفحه 77 از 472
که خدا هرگز اجازه شفاعتی به آنها نداده است.
بعد از این جمله چنین میگوید: در آن روز اضطراب و وحشتی بر دلها چیره میشود هم شفاعت کنندگان و هم شفاعت شوندگان
غرق در اضطراب میشوند، و در انتظار این هستند که ببینند خداوند به چه کسانی اجازه شفاعت میدهد؟
« تا زمانی که فزع و اضطراب از دلهاي آنها زایل گردد » و در باره چه کسانی؟ و این حالت اضطراب و نگرانی همچنان ادامه مییابد
و فرمان از ناحیه خدا صادر شود (حَتَّی إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ).
میپرسند (یا مجرمان از شافعان میپرسند) پروردگار شما چه دستوري » اینجاست که هر دو گروه رو به یکدیگر میکنند و از هم
قالُوا ما ذا قالَ رَبُّکُمْ). ) ؟« داد
قالُوا الْحَقَّ). ) « میگویند: خداوند حق را بیان کرد » در پاسخ
چیزي جز اجازه شفاعت در باره آنها که رابطه خود را بکلی از درگاه خدا قطع نکردهاند نمیباشد. « حق » و
وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ). ) « و اوست خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه » : و در پایان آیه اضافه میکند
در حقیقت آنها میگویند: چون خداوند علی و کبیر است هر دستوري میدهد عین واقعیت و هر واقعیتی منطبق بر دستور اوست.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 24 ..... ص : 39
عنوان « خالقیّت » را بعد از مسأله « رازقیّت » (آیه 24 )- در این آیه از طریق دیگري براي ابطال عقائد مشرکان وارد میشود و مسأله
بگو: » : میکند، میگوید
و برکات آن را در اختیارتان میگذارد؟! (قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ « چه کسی شما را از آسمانها و زمین روزي میدهد
الْأَرْضِ). ص: 40
بدیهی است هیچ کس از آنها نمیتوانست بگوید این بتهاي سنگی و چوبی باران را از آسمان نازل میکنند، گیاهان را از زمین
میرویانند.
جالب این که بدون آن که در انتظار پاسخ آنها باشد بلا فاصله میفرماید:
قُلِ اللَّهُ). ) « بگو: اللّه »
در پایان آیه اشاره به مطلبی میکند که خود میتواند پایه دلیلی را تشکیل دهد، دلیلی واقع بینانه و توأم با نهایت انصاف و ادب، به
مسلما ما یا شما بر هدایت یا ضلالت » : گونهاي که طرف از مرکب لجاج و غرور پایین آید، و به اندیشه و فکر بپردازد، میگوید
وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُديً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ). ) !« آشکاري هستیم
اشاره به این که عقیده ما و شما با هم تضاد روشنی دارد، بنابر این ممکن نیست هر دو حق باشد، چرا که جمع بین نقیضین و ضدین
امکان ندارد.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 25 ..... ص : 40
(آیه 25 )- این آیه باز همان استدلال را به شکل دیگري- و با همان لحن منصفانهاي که خصم را از مرکب لجاجت و غرور فرود
قُلْ لا ) « بگو: شما مسؤول گناهان ما نیستید، و ما نیز در برابر اعمال شما مسؤول نخواهیم بود » : آورد- ادامه میدهد، میگوید
تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ).
کند، و در مورد مخالفان تعبیر به « جرم » عجیب این که در اینجا پیامبر صلّی اللّه علیه و اله مأمور است در مورد خودش تعبیر به
صفحه 78 از 472
کارهایی که انجام میدهند! و به این ترتیب این حقیقت را روشن سازد که هر کس باید پاسخگوي اعمال و کردار خویش باشد،
چرا که نتایج اعمال هر انسانی چه زشت و چه زیبا به خود او میرسد.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 26 ..... ص : 40
(آیه 26 )- این آیه در حقیقت بیان نتیجه دو آیه قبل است، زیرا هنگامی که به آنها اخطار کرد که یکی از ما دو گروه بر حق و
دیگري بر باطلیم، و نیز اخطار کرد که هر کدام از ما مسؤول اعمال خویشتن هستیم، به بیان این حقیقت میپردازد که چگونه به
وضع همگی رسیدگی میشود.
و ما را از « به آنها بگو: پروردگار ما همه ما را در روز رستاخیز جمع میکند، سپس در میان ما به حق داوري میکند » : میفرماید
یکدیگر جدا میسازد، تا هدایت شدگان از گمراهان بازشناخته شوند، و هر کدام به نتیجه اعمالشان برسند برگزیده تفسیر نمونه،
ج 4، ص: 41
(قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنا بِالْحَقِّ).
اگر میبینید امروز همه با هم آمیختهاند و هر کسی ادعا میکند من بر حقم و اهل نجاتم، این وضع براي همیشه ادامه پیدا نخواهد
و « ناسره » از « سره » پروردگار چنین اقتضا میکند که « ربوبیت » کرد، و روز جدایی صفوف سر انجام فراخواهد رسید، چرا که
سر انجام جدا شوند، و هر کدام در بستر خویش قرار گیرند. « باطل » از « حق » و « ناخالص » از « خالص »
اکنون بیندیشید در آن روز چه خواهید کرد؟ و در کدامین صف قرار خواهید گرفت؟ و آیا پاسخی براي سؤالات پروردگار در آن
روز آماده کردهاید؟
در پایان آیه براي این که روشن سازد این کار قطعا شدنی است میافزاید:
وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ). ) « اوست داور و جدا کننده آگاه »
این دو نام که از اسماء الحسنی الهی است، یکی اشاره به قدرت او بر مسأله جداسازي صفوف میکند، و دیگري به علم بیپایان او،
چرا که جدا ساختن صفوف حق و باطل از یکدیگر بدون این دو ممکن نیست.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 27 ..... ص : 41
(آیه 27 )- در این آیه که پنجمین فرمان به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میباشد بار دیگر به مسأله توحید که سخن را از آن آغاز کرده
بود باز میگردد و با این مسأله بحث را خاتمه میدهد.
قُلْ أَرُونِیَ الَّذِینَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَکاءَ). ) « بگو: کسانی را که به عنوان شریک به خداوند ملحق ساختهاید به من ارائه دهید » : میفرماید
کَلَّا). ) !« نه هرگز چنین نیست » : لذا به دنبال این جمله با یک کلمه خط بطلان بر همه این اوهام کشیده میگوید
اینها هرگز ارزش معبود بودن را ندارند، و در این پندارهاي شما چیزي از واقعیت نیست، بس است بیدار شوید.
بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). ) « بلکه تنها اوست خداوند عزیز و حکیم » : و سر انجام براي تأکید و تحکیم این سخن میگوید
عزت و شکست ناپذیریش ایجاب میکند که در حریم ربوبیتش کسی راه ص: 42
نیابد، و حکمتش اقتضا میکند که این قدرت را به جا صرف کند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 28 ..... ص : 42
صفحه 79 از 472
(آیه 28 )- تو مبعوث براي همه جهانیان هستی! این آیه سخن از نبوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله میگوید، و آیات بعد از آن
پیرامون معاد بحث میکند.
و ما تو را نفرستادیم » : نخست به وسعت دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و عمومیت نبوت او به همه انسانها اشاره کرده، میگوید
مگر براي همه مردم جهان در حالی که همگان را به پاداشهاي بزرگ الهی بشارت میدهی، و از عذاب الهی انذار میکنی، ولی
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا کَافَّۀً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ). ) « بیشتر مردم از این معنی بیخبرند
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 29 ..... ص : 42
(آیه 29 )- از آنجا که در آیات قبل به این معنی اشاره شده بود که خداوند همه مردم را در روز رستاخیز جمع کرده و میان آنها
آنها میگویند: اگر راست میگویید این وعده » : داوري میکند، در این آیه سؤالی از ناحیه منکران معاد به این صورت نقل میکند
وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ). ) !؟« رستاخیز در چه زمانی است
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 30 ..... ص : 42
(آیه 30 )- ولی قرآن همواره از پاسخ صریح به این مطلب و تعیین زمان وقوع رستاخیز خودداري میکند و تأکید میکند این از
اموري است که علم آن مخصوص خداست، و احدي جز او از آن آگاه نیست.
بگو: وعده شما روزي خواهد بود که نه ساعتی از آن تأخیر » : این آیه همین معنی را با عبارت دیگري بازگو کرده، میفرماید
قُلْ لَکُمْ مِیعادُ یَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَۀً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ). ) « خواهید کرد، و نه ساعتی بر آن پیشی خواهید گرفت
این مخفی ماندن تاریخ قیام قیامت- حتی بر شخص پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله- به خاطر آن است که خداوند میخواهد مردم
یک نوع آزادي عمل توأم با حالت آماده باش دائمی داشته باشند، چرا که اگر تاریخ قیامت تعیین میشد هرگاه زمانش دور بود
همه در غفلت و غرور و بیخبري فرو میرفتند، و هرگاه زمانش نزدیک بود ممکن بود آزادي عمل را از دست بدهند و اعمالشان
جنبه اضطراري پیدا کند، و در هر دو صورت هدفهاي تربیتی انسان عقیم میماند.
ص: 43
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 31 ..... ص : 43
(آیه 31 )- به تناسب بحثی که در آیات گذشته پیرامون موضعگیري مشرکان در برابر مسأله معاد بود در اینجا بعضی از صحنههاي
دردناك معاد را براي آنها مجسم میسازد تا به سر انجام کار خویش واقف گردند.
وَ قالَ ) « کافران گفتند: ما هرگز به این قرآن و کتابهاي آسمانی دیگري که قبل از آن بوده ایمان نخواهیم آورد » : نخست میگوید
الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِي بَیْنَ یَدَیْهِ).
انکار ایمان نسبت به کتب انبیاي پیشین شاید به این منظور بوده که قرآن روي این مطلب تکیه میکند که نشانههاي پیامبر اسلام
صلّی اللّه علیه و اله در تورات و انجیل به وضوح آمده است، آنها براي نفی نبوّت پیامبر اسلام کتب آسمانی دیگر را نیز نفی
میکنند.
اگر ببینی هنگامی که این » : سپس به وضع آنها در قیامت پرداخته روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کرده، میگوید
ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (براي حساب و دادرسی) نگه داشته شدهاند در حالی که هر کدام گناه خود را به گردن دیگري
صفحه 80 از 472
از وضع آنها تعجّب میکنی (وَ لَوْ تَري إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ الْقَوْلَ). « میاندازد
یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْ عِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ ) « مستضعفان به مستکبران میگویند: اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم » در این حال
لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ).
بیرحم بیندازند، هر چند در دنیا حاضر نبودند چنین « مستکبران » آنها میخواهند به این وسیله تمام گناهان خویش را بر گردن این
برخورد قاطعی با آنها داشته باشند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 32 ..... ص : 43
در پاسخ به مستضعفین میگویند: آیا ما شما را از طریق هدایت باز داشتیم بعد از » (آیه 32 )- ولی مستکبران خاموش نمیمانند و
و به قدر کافی اتمام حجت شد و پیامبران گفتنیها را گفتند (قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا « آن که هدایت به سراغ شما آمد
أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدي بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ).
بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ). ) « بلکه خود شما گنهکار بودید » ، نه ما مسؤول نیستیم
که با داشتن آزادي اراده تسلیم سخنان بیاساس ما شدید، به کفر و الحاد روي ص: 44
آوردید و سخنان منطقی انبیا را به دست فراموشی سپردید.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 33 ..... ص : 44
و مستضعفان به مستکبران میگویند: وسوسههاي فریبکارانه شما در شب و روز (مایه گمراهی ما شد) هنگامی که به ما » -( (آیه 33
وَ قالَ الَّذِینَ اسْتُضْ عِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ ) !« دستور میدادید که به خداوند کافر شویم و همتایانی براي او قرار دهیم
النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً).
درست است که ما در پذیرش آزاد بودیم و مقصر و گنهکار، ولی شما هم به عنوان عامل فساد مسؤولید و گنهکار، بلکه سنگ اول
به دست ناپاك شما گذاشته شد، بخصوص این که همواره از موضع قدرت با ما سخن میگفتید.
لذا هر دو گروه از کرده خود پشیمان میشوند، مستکبران از گمراه ساختن دیگران و مستضعفان از پذیرش بیقید و شرط این
اما هنگامی که عذاب الهی را میبینند ندامت خود را کتمان میکنند (مبادا بیشتر رسوا شوند) و ما غل و زنجیر بر » ، وسوسههاي شوم
وَ أَسَرُّوا النَّدامَۀَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِی أَعْناقِ الَّذِینَ کَفَرُوا). ) « گردن کافران مینهیم
آري! آنها هر وقت در دنیا به اشتباه خود پی میبردند و نادم میشدند شجاعت اظهار ندامت را نداشتند، و همین خصیصه اخلاقی
خود را در قیامت نیز به کار میگیرند اما چه سود؟
هَلْ ) !؟« آیا آنها جزایی جز اعمالی که انجام میدادند دارند » به هر حال اینها نتیجه اعمال خودشان است که از پیش فراهم ساختهاند
یُجْزَوْنَ إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
آري! این اعمال و کردار کفار و مجرمین است که به صورت زنجیرهاي اسارت بر گردن و دست و پاي آنها گذارده میشود.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 34 ..... ص : 44
(آیه 34 )- از آنجا که در آیات گذشته سخن از اغواگري مستکبران بود در اینجا گوشهاي از این اغواگري را منعکس میسازد،
و ما هرگز در هیچ شهر و دیاري پیامبر انذار کنندهاي نفرستادیم مگر این که مترفین (همان متنعمان مغرور و مست » : میگوید
صفحه 81 از 472
ص: 45 « نعمت) میگفتند: ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهاید کافریم
و آنچه را نامش پیام الهی مینهید قبول نداریم (وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَۀٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ).
نه تنها در برابر انبیا که در برابر هر قدم اصلاحی از ناحیه هر دانشمند مصلح و عالم مجاهدي برداشته شود این گروه سر به مخالفت
بر میدارند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 35 ..... ص : 45
(آیه 35 )- مال و فرزند دلیل قرب به خدا نیست! این آیه به منطق پوشالی آنها که در هر زمانی براي اثبات برتري خود به آن متوسل
وَ قالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ ) « و آنها گفتند: ما از همه ثروتمندتر و پر اولادتریم » : میشدند و به اغفال عوام میپرداختند اشاره کرده، میگوید
أَمْوالًا وَ أَوْلاداً).
خداوند به ما محبت دارد هم اموال فراوان در اختیار ما نهاده، و هم نیروي انسانی بسیار، و این دلیل بر لطف او در حق ما و نشانه
وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ). ) !« و ما (نور چشمیها) هرگز مجازات نخواهیم شد » مقام و موقعیت ما در نزد اوست
اگر ما مطرود درگاه او بودیم این همه نعمت چرا به ما میداد؟ خلاصه آبادي دنیاي ما دلیل روشنی بر آبادي آخرت ماست!
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 36 ..... ص : 45
(آیه 36 )- این آیه این منطق پوشالی و عوام فریبانه را به عالیترین وجهی پاسخ میدهد و درهم میکوبد، روي سخن را به پیامبر
به آنها بگو: پروردگار من روزي را براي هر کس بخواهد گسترش میدهد، و (براي هر کس » : صلّی اللّه علیه و اله کرده، میفرماید
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ). ) « بخواهد) سخت میگیرد
و اینها همه طبق مصالحی است که براي آزمون خلق و نظام زندگی انسان لازم میداند و ربطی به قدر و مقام در درگاه خدا ندارد.
اما اکثر مردم از این واقعیت » بنابر این هرگز نباید وسعت روزي را دلیل بر سعادت، و تنگی روزي را دلیل بر شقاوت شمرد
وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ). البته اکثریت ناآگاه و بیخبر چنین هستند. ) « بیخبرند
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 37 ..... ص : 45
(آیه 37 )- سپس با صراحت بیشتري همین معنی را تعقیب کرده، میگوید:
وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی . برگزیده ) « هرگز چنان نیست که اموال و اولادتان شما را نزد ما مقرّب سازد »
تفسیر نمونه، ج 4، ص: 46
این سخن بدان معنی نیست که انسان دست از تلاش و کوشش لازم براي زندگی بردارد، بلکه هدف این است که داشتن امکانات
اقتصادي و نیروي انسانی فراوان هرگز معیار ارزش معنوي انسانها در پیشگاه خدا نمیشود.
مگر » : سپس به معیار اصلی ارزشهاي انسانها و آنچه مایه تقرب به درگاه خدا میشود پرداخته و به صورت یک استثنا میگوید
کسانی که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که براي آنها در برابر اعمالشان پاداش مضاعف است، و در غرفههاي بهشتی در
إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ). ) « نهایت امنیت به سر میبرند
.« صالح » و عمل « ایمان » بنابر این تمام معیارها به این دو امر باز میگردد
اینجاست که قرآن با صراحت بینظیرش قلم بطلان بر تمام پندارهاي انحرافی و خرافی در زمینه عوامل قرب به پروردگار کشیده.
صفحه 82 از 472
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 38 ..... ص : 46
اما آنها که براي انکار و ابطال آیات ما تلاش و کوشش » : (آیه 38 )- در این آیه گروه مقابل آنها را توصیف کرده، میگوید
میکنند (نه خود ایمان دارند و نه اجازه میدهند دیگران در راه حق گام نهند) در حالی که چنین میپندارند که میتوانند از
وَ الَّذِینَ یَسْعَوْنَ فِی آیاتِنا مُعاجِزِینَ أُولئِکَ فِی ) « چنگال قدرت ما فرار کنند، آنها در عذاب دردناك روز قیامت احضار میشوند
الْعَذابِ مُحْضَرُونَ).
آنها همان کسانی هستند که با استفاده از اموال و اولاد و نفرات خود به تکذیب انبیا پرداخته و به وسوسه خلق خدا مشغول شدند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 39 ..... ص : 46
(آیه 39 )- بیزاري معبودان از عابدان: بار دیگر در اینجا به پاسخ گفتار آنها که اموال و اولاد خود را دلیل بر قرب خویش در درگاه
بگو: پروردگار من روزي را براي هر کس از بندگانش بخواهد » : خداوند میپنداشتند باز میگردد، و به عنوان تأکید میگوید
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ). ) « گسترده یا محدود میکند
وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ ) « آنچه را در راه خدا انفاق کنید خداوند جاي آن را پر میکند و او بهترین روزي دهندگان است » : سپس میافزاید
شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ ص: 47
وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ)
کسی که یقین به عوض و جانشین داشته باشد در انفاق کردن سخاوتمند » : .در روایتی از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله میخوانیم
.« خواهد بود
اما مسأله مهم این است که انفاق از اموال حلال و مشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمیکند و برکت نمیدهد.
گر چه محتواي این آیه تأکید بر مطلب گذشته است ولی از دو جهت تازگی دارد:
نخست این که آیه 37 که مفهومش همین مفهوم بود بیشتر ناظر به اموال و اولاد کفار بود در حالی که این آیه ناظر به مؤمنان است.
دیگر این که آیه قبل وسعت و تنگی معیشت را در باره دو گروه مختلف بیان میکرد در حالی که این آیه ممکن است اشاره به دو
حالت مختلف از یک انسان باشد که گاه روزیش گسترده و گاه تنگ و محدود است.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 40 ..... ص : 47
(آیه 40 )- و از آنجا که این گروه از ثروتمندان ظالم و طاغی در زمره مشرکان بودند و ادعا میکردند که ما فرشتگان را میپرستیم
و به خاطر بیاور روزي را که » : و آنها شفیعان ما در قیامت هستند، قرآن به پاسخ این ادعاي بیاساس نیز پرداخته چنین میگوید
خداوند همه آنها (چه عبادت کنندگان و چه عبادت شوندگان) را محشور میکند، سپس فرشتگان را مخاطب ساخته میگوید: آیا
وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلائِکَۀِ أَ هؤُلاءِ إِیَّاکُمْ کانُوا یَعْبُدُونَ). ) !؟« اینها شما را عبادت میکردند
هدف از سؤال فوق این است که از بیان فرشتگان حقایق گفته شود، تا این گروه عبادت کننده سر افکنده و شرمنده شوند، و بدانند
آنها از عمل اینها کاملا بیزارند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 41 ..... ص : 47
صفحه 83 از 472
در پاسخ سؤال پروردگار چه میگویند؟ « فرشتگان » (آیه 41 )- اکنون ببینیم
از این نسبتهاي ناروا که به «! عرض میکنند: منزهی تو اي پروردگار » آنها جامعترین و مؤدبانهترین پاسخ را انتخاب کرده چنین
ساحت مقدست دادهاند (قالُوا سُبْحانَکَ).
ص: 48 « تنها تو ولیّ ما هستی نه آنها » ما به هیچ وجه با این گروه ارتباط نداشتهایم
(أَنْتَ وَلِیُّنا مِنْ دُونِهِمْ).
بَلْ کانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ ) « بلکه جن را میپرستیدند و اکثرشان به جنیان ایمان داشتند » آنها ما را پرستش نمیکردند
مُؤْمِنُونَ).
شیطان و سایر موجودات خبیثی است که بتپرستان را به این عمل تشویق میکردند، بنابر این مراد از عبادت جن « جن » منظور از
همان اطاعت و پیروي از فرمان و پذیرش وسوسههاي آنهاست.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 42 ..... ص : 48
(آیه 42 )- به این ترتیب امید مشرکان در آن روز به نومیدي کامل تبدیل میشود و به وضوح این حقیقت براي آنها روشن میگردد
که معبودان آنها کوچکترین گرهی از کارشان نخواهند گشود، بلکه از آنان متنفر و بیزارند.
پس امروز هیچ یک از شما نسبت به دیگري مالک سود و زیانی » : لذا در این آیه به عنوان یک نتیجهگیري پر معنی میگوید
فَالْیَوْمَ لا یَمْلِکُ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَ  را). ) « نیست
بنابر این نه فرشتگان که ظاهرا معبود آنها بودند میتوانند شفاعتی کنند، و نه آنها نسبت به یکدیگر میتوانند کمکی انجام دهند.
وَ نَقُولُ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ ) « به این ظالمان میگوییم: بچشید عذاب آتشی را که آن را تکذیب میکردید » اینجاست که
الَّتِی کُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُونَ).
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 43 ..... ص : 48
(آیه 43 )- با کدام منطق آیات ما را انکار میکنند؟
آیات گذشته از وضع مشرکان و افراد بیایمان در قیامت سخن میگفت، در اینجا بار دیگر به وضع آنها در این دنیا پرداخته عکس
العمل آنان را در برابر شنیدن قرآن بازگو میکند، تا روشن شود آن سرنوشت شوم در قیامت معلول این موضعگیري غلط در مقابل
آیات الهی در دنیاست.
هنگامی که آیات روشنگر ما بر آنها خوانده میشود میگویند: این مرد فقط میخواهد شما را از آنچه نیاکانتان » : نخست میگوید
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلَّا رَجُلٌ یُرِیدُ أَنْ یَصُ دَّکُمْ عَمَّا کانَ یَعْبُدُ آباؤُکُمْ). برگزیده ) « پرستش میکردند باز دارد
تفسیر نمونه، ج 4، ص: 49
است که به منظور تحریک حس عصبیت در این قوم متعصب مطرح « آیات بینات » این نخستین عکس العمل آنها در برابر این
میکردند.
و آنها » : سپس دومین گفتاري را که براي ابطال دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله مطرح میساختند بیان میکند، میفرماید
قالُوا ما هذا إِلَّا إِفْکٌ مُفْتَريً). ) !« میگویند: این (قرآن) جز دروغ بزرگی که به خدا بسته شده چیز دیگري نیست
کسانی که » : بود، چنانکه در پایان آیه میخوانیم « سحر » و بالأخره سومین اتهامی را که به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله بستند تهمت
صفحه 84 از 472
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا ) !« کافر شدند هنگامی که حق به سراغشان آمد گفتند: این چیزي جز سحر آشکار نیست
إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ).
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 44 ..... ص : 49
(آیه 44 )- قرآن در این آیه بر تمام ادعاهاي آنها خط بطلان میکشد، هر چند ناگفته بطلانش روشن است، تمام ادعاهاي واهی
ما قبلا چیزي از کتابهاي آسمانی را به آنها ندادهایم که آن را بخوانند (و بر اساس » : آنها را با یک جمله پاسخ میدهد، میگوید
وَ ما آتَیْناهُمْ مِنْ کُتُبٍ یَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَیْهِمْ ) « آن به انکار دعوت تو بپردازند) و قبل از تو هیچ پیامبري براي آنها نیز نفرستادیم
قَبْلَکَ مِنْ نَذِیرٍ).
اشاره به این که این ادعاها از کسی قابل طرح است که قبلا پیامبري به سراغ او آمده و کتاب آسمانی براي او آورده و محتواي
دعوت تازه را با آن مخالف میبیند و به تکذیب بر میخیزد.
اما کسی که تنها به اتکا فکر خود- بدون هیچ گونه وحی آسمانی- و با نداشتن بهرهاي از علم، خرافاتی به هم بافته حق ندارد چنین
قضاوت کند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 45 ..... ص : 49
کسانی که قبل از اینها » : (آیه 45 )- در این آیه این گروه سرکش را با بیانی مؤثر و گویا مورد تهدید قرار داده، چنین میگوید
وَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ). ) « بودند نیز آیات الهی را تکذیب کردند
وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَیْناهُمْ). ) « در حالی که اینها (از نظر قوت و قدرت حتی) به یک دهم آنچه به اقوام پیشین دادیم نمیرسند »
آنها رسولان مرا تکذیب کردند، ص: 50 » اما ببینید سرنوشت آنها به کجا رسید؟ آري
فَکَذَّبُوا رُسُلِی فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ). ) !؟« پس بنگرید مجازات من نسبت به آنها چگونه بود
شهرهاي ویران شده آنها در زیر ضربات کوبنده مجازات الهی در نزدیکی شما و در مسیرتان به سوي شام قرار دارد، آنها را آیینه
عبرت بگیرید، که نه سنّت الهی تغییر پذیر است و نه شما از آنها برترید!
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 46 ..... ص : 50
(آیه 46 )- انقلاب فکري ریشه هر انقلاب اصیل: در این آیه و آیات آینده که بحثهاي اواخر این سوره را تشکیل میدهد بار دیگر
به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد که آنها را با دلائل مختلف به سوي حق دعوت کند، و از گمراهی باز دارد.
نخست به خمیر مایه همه تحولات و دگرگونیهاي اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و اقتصادي و فرهنگی اشاره کرده، و در جملههایی
به آنها بگو: من تنها شما را به یک چیز اندرز میدهم، و آن این که براي خدا قیام کنید دو نفر، » : بسیار کوتاه و پرمحتوا میگوید
قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادي ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا). ) « دو نفر، با یک نفر، یک نفر، سپس اندیشه کنید
یعنی در همه چیز، در زندگی معنوي، در زندگی مادي، در مسائل مهم، در مسائل کوچک، و خلاصه در هر کار باید نخست
اندیشه کرد، ولی از همه مهمتر، اندیشه براي پیدا کردن پاسخ این چهار سؤال است:
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم؟ و اکنون در کجا هستم؟
ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّۀٍ). ) « این دوست و همنشین شما (محمّد) هیچ گونه انحراف فکري و جنون ندارد »
صفحه 85 از 472
إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَيْ عَذابٍ شَدِیدٍ). ) « او فقط بیم دهنده شماست در برابر عذاب شدید الهی » بلکه
آیه فوق عصاره دین و خمیر مایه تکامل و پیشرفت انسان را همین اندیشه و تفکر میداند.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 47 ..... ص : 50
(آیه 47 )- در آیه قبل سخن از دعوت به تفکر، و نفی هر گونه عدم تعادل روحی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود. در این آیه
سخن از عدم مطالبه اجر و مزد در برابر ص: 51
رسالت است.
قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ). ) « بگو: هر اجر و پاداشی از شما خواستم براي شماست » : میگوید
إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ). ) « اجر و پاداش من تنها بر خداوند است »
من شما را دعوت به تفکر کردم، اکنون بیندیشید، چه چیز سبب شده که من شما را از عذاب شدید الهی انذار کنم؟ چه سود مادّي
از این کار عائد من میشود؟
من اصولا از شما اجر و پاداشی نخواستهام، و اگر میبینید من در بعضی از سخنانم که از سوي پروردگار آوردهام به شما گفتهام:
شوري/ 23 ). این نیز سودش به خود شما بازگشت میکند چرا که مودّت ) « من از شما پاداشی نمیطلبم جز دوستی خویشاوندانم »
است که آن نیز براي ادامه هدایت شما ضروري است. « تداوم خط نبوّت » و « امامت و ولایت » ذي القربی بازگشت به مسأله
وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ). ) « و او بر هر چیز شاهد و گواه است » : و در پایان آیه میفرماید
اگر من پاداشم را از او میخواهم به خاطر آن است که او از همه اعمال و نیات من آگاه است.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 48 ..... ص : 51
(آیه 48 )- با توجه به آنچه پیرامون حقانیت دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله گفته شد، در این آیه میگوید: قرآن واقعیتی است
بگو: پروردگار من حق را میافکند که او علّام الغیوب است و از تمام » انکار ناپذیر که از ناحیه خدا بر قلب پیامبر القا شده است
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُیُوبِ). ) « اسرار نهان آگاه است
یعنی کتب آسمانی و وحی الهی بر قلوب انبیا و فرستادگان پروردگار است. و این بیشباهت به حدیث معروف « حق » منظور افکندن
نیست. « (العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء) علم نوري است که خداوند به دلهاي کسانی که بخواهد و شایسته ببیند میافکند
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 49 ..... ص : 51
بگو: حق آمد و باطل (کاري از آن ساخته نیست و) نمیتواند آغازگر چیزي باشد و » : (آیه 49 )- سپس براي تأکید بیشتر میافزاید
قُلْ جاءَ ص: 52 ) « نه تجدید کننده آن
الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ)
.و به این ترتیب در برابر حق هیچ گونه نقشی نخواهد داشت، نه یک نقش جدید و آغازگر و نه یک نقش تکراري چرا که
نقشههایش نقش بر آب است و درست به همین دلیل نمیتواند نور حق را بپوشاند و اثر آن را از خاطرهها بزداید.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 50 ..... ص : 52
صفحه 86 از 472
(آیه 50 )- سپس براي این که روشن سازد که آنچه میگوید از سوي خداست، و هر هدایتی از ناحیه اوست، و در وحی الهی هرگز
بگو: اگر من گمراه شوم از ناحیه خویشتن گمراه میشوم، و اگر هدایت یابم به وسیله آنچه » : خطایی رخ نمیدهد، میافزاید
قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلی نَفْسِی وَ إِنِ اهْتَدَیْتُ فَبِما یُوحِی إِلَیَّ رَبِّی). ) « پروردگارم به من وحی میکند هدایت مییابم
یعنی من نیز اگر به حال خود بمانم گمراه میشوم، چرا که پیدا کردن راه حق از میان انبوه باطلها جز به مدد پروردگار ممکن
نیست، و نور هدایتی که هیچ گمراهی در آن راه ندارد نور وحی اوست.
به هر حال جایی که پیامبر با تمام علم و آگاهیش بدون هدایت الهی به جایی نرسد تکلیف دیگران روشن است.
إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ). ) « او شنوا و نزدیک است » : و در پایان آیه میافزاید
مبادا فکر کنید سخنان ما و شما را نمیشنود!
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 51 ..... ص : 52
(آیه 51 )- آنها راه فرار ندارند: در اینجا با توجه به بحثهایی که پیرامون مشرکان لجوج در آیات پیشین گذشت، روي سخن را بار
دیگر به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کرده، حال این گروه را به هنگام گرفتاري در چنگال عذاب الهی مجسّم میسازد که چگونه آنها
پس از گرفتاري به فکر ایمان میافتند اما ایمانشان سودي نخواهد داشت.
اگر ببینی هنگامی که فریادشان بلند میشود اما نمیتوانند فرار کنند، و از چنگال عذاب الهی بگریزند، و آنها را از » : میفرماید
و گرفتار میسازند از بیچارگی آنها تعجب خواهی کرد (وَ لَوْ تَري إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِ ذُوا مِنْ مَکانٍ « مکان نزدیکی میگیرند
قَرِیبٍ). ص: 53
این فریاد و فزع و بیتابی مربوط به دنیا و عذاب استیصال، و یا لحظه جان دادن است، چرا که در آخرین آیه همین سوره میگوید:
میان آنها و آنچه مورد علاقه آنها بود جدایی افکنده میشود، همان گونه که قبل از آن در باره گروههاي دیگري از کفار این »
.« عمل انجام گرفت
این است که این افراد بیایمان و ستمگر نه تنها نمیتوانند از حوزه قدرت خدا فرار کنند « أُخِ ذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ » منظور از جمله
بلکه خدا آنها را از جایی گرفتار میکند که بسیار به آنها نزدیک است!
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 53 ..... ص : 53
آنها میگویند: ما به آن » : (آیه 52 )- در این آیه حال آنها را به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهی بیان کرده، میفرماید
وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ). ) « (قرآن و آورندهاش و مبدأ و معاد) ایمان آوردیم
وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ). ) !؟« ولی چگونه آنها میتوانند از آن فاصله دور دسترسی به آن پیدا کنند »
آري! با فرارسیدن مرگ و عذاب استیصال درهاي بازگشت بکلی بسته میشود، و میان انسان و جبران خلاف کاریهاي گذشته
گویی سدّ محکمی ایجاد میگردد، به همین دلیل اظهار ایمان در آن هنگام گویی از نقطه دور دستی انجام میگیرد.
اصولا چنین ایمانی که جنبه اضطراري دارد، ارزشی ندارد.
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 54 ..... ص : 53
(آیه 53 )- آنها چگونه میتوانند در این لحظهاي که همه چیز پایان گرفته در مقام جبران خطاهاي خویش برآیند و ایمان بیاورند
صفحه 87 از 472
وَ قَدْ کَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ). ) !؟« در حالی که پیش از آن (در همان حالتی که در نهایت اختیار و آزادي اراده بودند) به آن کافر شدند »
در باره جهان غیب (عالم ماوراء طبیعت، و قیامت و » نه تنها کافر شدند بلکه انواع اتهامات را به پیامبر اسلام و تعلیمات او بستند و
وَ یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ). ) « نبوت پیامبر) داوریهاي نادرستی میکردند و از نقطه دوردستی نسبتهایی به آن میدادند
ص: 54
سورة سبإ( 34 ): آیۀ 55 ..... ص : 54
سر انجام میان آنها و آنچه مورد علاقه آنان بود (بوسیله مرگ) جدایی افکنده میشود، همان گونه که » : (آیه 54 )- سپس میافزاید
وَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ). ) « با گروههاي مشابه آنها از قبل چنین عمل شد
در یک لحظه دردناك تمام اموال و ثروتها، تمام کاخها و مقامها، و تمام آرزوهاي خود را میبینند که از آنها جدا میشود، آنهایی
که سخت به یک درهم و دینار چسبیده بودند و دل از کمترین امکانات مادي بر نمیکندند چه حالی خواهند داشت در آن لحظه
که باید با همه آن یکباره وداع گویند، و چشم بپوشند، و به سوي آیندهاي تاریک و وحشتناك گام بردارند؟
و طبعا « آنها پیوسته در حال شک و تردید به سر میبردند » بالأخره در آخرین جمله میگوید: علت همه این مسائل آن است که
چنین سرنوشتی در انتظار آنها بود (إِنَّهُمْ کانُوا فِی شَکٍّ مُرِیبٍ).
« پایان سوره سبأ »
ص: 55
سوره فاطر [ 35 ] ..... ص : 55
اشاره
نازل شده و 45 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 55
نامیده شده و « ملائکه » و گاه سوره « فاطر » شروع میشود- گاه سوره « ملائکه » و « فاطر » این سوره- به خاطر سر آغاز آن که با عنوان
آیات آن را در پنج بخش میتوان خلاصه کرد.
-1 بخش مهمی پیرامون نشانههاي عظمت خداوند در عالم هستی و دلائل توحید سخن میگوید.
-2 بخش دیگري از آن از ربوبیت پروردگار و خالقیت و رازقیت او و آفرینش انسان از خاك و مراحل تکامل او بحث میکند.
-3 بخش دیگر پیرامون معاد و نتایج اعمال در آخرت، و رحمت گسترده الهی در این جهان، و سنّت تخلف ناپذیر او در باره
مستکبران است.
-4 قسمتی به مسأله رهبري انبیا و مبارزه پیگیر و مستمرشان با دشمنان لجوج و سرسخت و دلداري پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله
در این زمینه میباشد.
-5 سر انجام بخشی از آن بیان مواعظ و اندرزهاي الهی در زمینههاي مختلف است.
بعضی از مفسران تمام این سوره را در یک حلقه خلاصه کردهاند و آن مسأله قاهریت خداوند در تمام زمینههاست.
صفحه 88 از 472
ص: 56
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 56
هر کس سوره فاطر را بخواند » : علاوه بر روایتی که در آغاز سوره سبأ خواندیم در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله آمده است
با توجه به این که !« در روز قیامت سه در از درهاي بهشت، او را به سوي خود دعوت میکند که از هر کدام میخواهی وارد شو
میدانیم درهاي بهشت همان عقائد و اعمال صالحی است که سبب وصول به بهشت میشود، ممکن است این روایت اشاره به
ابواب سه گانه اعتقاد به توحید، معاد و رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله باشد.
چنانکه قبلا هم گفتهایم قرآن برنامه عمل است، و تلاوت آن سر آغازي است براي تفکر و ایمان، و آن نیز وسیلهاي است براي
عمل به محتواي آن و این همه پاداشهاي عظیم نیز از همین جا و با همین شرائط تحقق مییابد- دقت کنید.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 1 ..... ص : 56
(آیه 1)- گشاینده درهاي بسته اوست! آغاز این سوره با حمد پروردگار شروع میشود، حمد و ستایش او به خاطر آفرینش جهان
پهناور هستی.
و همه نعمتها و مواهب هستی از وجود ذي جود او سر « حمد مخصوص خداوندي است که خالق آسمانها و زمین است » : میفرماید
چشمه میگیرد (الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
به معنی شکافتن است، و از آنجا که آفرینش موجودات همانند شکافته شدن ظلمت عدم، و بیرون آمدن نور « فطور » از ماده « فاطر »
هستی است، این تعبیر در مورد خلقت و آفرینش به کار میرود.
و از آنجا که تدبیر این عالم از سوي پروردگار- به حکم این که عالم، عالم اسباب است- بر عهده فرشتگان گذارده شده، بلا فاصله
از آفرینش آنها و قدرتهاي عظیمی که پروردگار در اختیارشان گذارده سخن میگوید.
جاعِلِ الْمَلائِکَ ۀِ رُسُلًا أُولِی ) « فرشتگان را رسولانی قرار داد که داراي بالهاي دو گانه و سه گانه و چهار گانهاند » خداوندي که
أَجْنِحَۀٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ).
رسالت ص: 57 » رسالت در اینجا در معنی وسیع و گستردهاي به کار رفته که هم
را یعنی به عهده گرفتن مأموریتهاي « رسالت تکوینی » یعنی همان پیام آوردن از سوي خدا براي انبیا را شامل میشود و هم « تشریعی
مختلف در جهان آفرینش.
یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ إِنَّ ) « خداوند هر چه بخواهد در آفرینش میافزاید چرا که او بر هر چیزي قادر و تواناست » : سپس میافزاید
اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 2 ..... ص : 57
(آیه 2)- بعد از بیان خالقیت پروردگار و رسالت فرشتگان که واسطه فیضاند سخن از رحمت او به میان میآورد که زیر بناي تمام
عالم هستی است.
ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَ ۀٍ فَلا ) « آنچه را خداوند از رحمت براي مردم بگشاید کسی نمیتواند جلو آن را بگیرد » : میفرماید
صفحه 89 از 472
مُمْسِکَ لَها).
وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ). ) « و آنچه را باز دارد و امساك کند کسی بعد از او قادر به فرستادن آن نیست »
وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). ) « چرا که او قدرتمندي است شکست ناپذیر و در عین حال حکیم و آگاه »
خلاصه این که تمام خزائن رحمت نزد اوست و هر کس را لایق ببیند مشمول آن میسازد.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 3 ..... ص : 57
اي مردم! نعمت خداوند » : اشاره کرده، میفرماید « توحید خالقیت و رازقیت » بر اساس « توحید عبادت » (آیه 3)- در این آیه به مسأله
یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ). ) « را بر خودتان به یاد آورید
درست فکر کنید: این همه مواهب و برکات، و این همه امکانات حیاتی که در اختیار شما قرار گرفته و در آن غوطهورید منشأ
هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ ) ؟« آیا خالقی غیر از خدا، از آسمان و زمین به شما روزي میدهد » !؟ اصلی و سر چشمه آنها کیست
مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).
و عبادت و پرستش تنها شایسته ذات « معبودي جز او وجود ندارد » اکنون که میدانید سر چشمه همه این برکات اوست، پس بدانید
پاك اوست (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
و به جاي اللّه در برابر بتها سجده میکنید! (فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ). « با این حال چگونه (از طریق حق) به سوي باطل منحرف میشوید »
ص: 58
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 4 ..... ص : 58
(آیه 4)- در بخش دوم از آیات این سوره به دنبال سخنی که پیرامون توحید خالقیت و رازقیت بود، روي سخن را نخست به پیامبر
صلّی اللّه علیه و اله و بعد به عموم مردم کرده برنامههاي عملی آنها را به دنبال برنامههاي عقیدتی گذشته تشریح میکند.
اگر تو را تکذیب کنند » : نخست به پیغمبر درس استقامت در مسیر راهش میدهد که مهمترین درس براي او همین است، میفرماید
وَ إِنْ یُکَ ذِّبُوكَ فَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ). ) « (غم مخور، این چیز تازهاي نیست) پیامبران قبل از تو نیز مورد تکذیب قرار گرفتند
آنها نیز در این راه مقاومت کردند.
و او ناظر بر همه چیز و حساب کننده همه کارهاست (وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ « همه کارها به سوي خدا باز میگردد » مهم این است که
الْأُمُورُ).
او هرگز زحمات تو را در این راه نادیده نمیگیرد، همان گونه که تکذیبهاي این مخالفان لجوج را بیکیفر نمیگذارد.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 5 ..... ص : 58
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ ) « اي مردم! وعده خداوند حق است » : (آیه 5)- سپس به بیان مهمترین برنامه انسانها پرداخته، میگوید
حَقٌّ).
قیامت و حساب کتاب و میزان و مجازات و کیفر و جنت و نار وعدههایی است تخلف ناپذیر از سوي خداوند قادر حکیم.
و به عفو و کرم خدا « مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان مغرور کننده شما را فریب دهد » با توجه به این وعده حق
مغرور سازد (فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ).
صفحه 90 از 472
آري! عوامل سرگرم کننده، و زرق و برقهاي دل فریب این جهان میخواهد تمام قلب شما را پرکند، و از آن وعده بزرگ الهی
غافل سازد مراقب آنها باشید.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 6 ..... ص : 58
(آیه 6)- این آیه هشداري است به همه مؤمنان در ارتباط با مسأله وسوسههاي شیطان که در آیه قبل مطرح شده بود، میگوید:
إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُ  وا). عداوت او از نخستین ) « شیطان بطور مسلم دشمن شماست، شما نیز او را دشمن خود بدانید »
روز آفرینش آدم شروع شد.
او فقط حزبش را براي این دعوت ص: 59 » : در دنباله آیه براي تأکید بیشتر میافزاید
إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِیرِ). ) « میکند که اهل آتش سوزان جهنّم باشند
شیطان حزب خود را به آلودگی و گناه، به پلیدیهاي شهوات، به شرك و طغیان و ستم و سر انجام به آتش جهنم دعوت میکند.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 7 ..... ص : 59
کسانی که کافر شدند » : را این چنین بیان میکند « حزب شیطان » و عاقبت دردناك « حزب اللّه » (آیه 7)- در این آیه سر انجام کار
الَّذِینَ کَفَرُوا ) « عذاب دردناك از آن آنهاست، و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند مغفرت و پاداش بزرگ دارند
لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ).
طبق این آیه کفر به تنهایی موجب عذاب است ولی ایمان بدون عمل مایه نجات نخواهد بود.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 8 ..... ص : 59
(آیه 8)- از آنجا که در آیات گذشته مردم به دو گروه تقسیم شدند در این آیه یکی از ویژگیهاي مهم این دو گروه را که در واقع
آیا کسی که زشتی عملش در نظر او زینت داده شده، و آن را زیبا » : سر چشمه سایر برنامههاي آنهاست بیان کرده، میگوید
همانند کسی است که واقعیات را آن گونه که هست زشت و زیبا درك میکند؟ (أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً). « میبیند
در حقیقت این مسأله کلید همه بدبختیهاي اقوام گمراه و لجوج است که اعمال زشتشان به خاطر هماهنگ بودن با شهوات و قلبهاي
سیاهشان در نظرشان زیباست.
اما چه کسی اعمال سوء بدکاران را در نظرشان جلوه میدهد؟
بدون شک عامل اصلی، هواي نفس و شیطان است، اما چون خدا این اثر را در اعمال آنها آفریده میتوان آن را به خدا نیز نسبت
داد، زیرا انسانها هنگامی که گناهی را مرتکب میشوند در آغاز از عمل خود ناراحت میشوند، اما هر قدر آن را تکرار میکنند از
ناراحتی آنها کاسته میشود. تدریجا به مرحله بیتفاوتی میرسند، و اگر باز هم تکرار کنند زشتیها در نظرشان زیبا میشود.
ص: 60
خداوند هر کس را بخواهد گمراه میکند و هر کس را بخواهد » : سپس قرآن به بیان علت تفاوت این دو گروه پرداخته، میافزاید
فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِي مَنْ یَشاءُ). ) « هدایت مینماید
روشن است این مشیت الهی توأم با حکمت اوست و به هر کس آنچه لایق است میدهد.
فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ ) « مبادا بر اثر شدت تأسف و حسرت بر وضع آنها جان خود را از دست دهی » : لذا در پایان آیه میفرماید
صفحه 91 از 472
حَسَراتٍ).
و آنچه را شایسته آنند به آنها میدهد (إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما « براي این که خداوند از اعمال آنها آگاه است » ؟ اما چرا حسرت نخوري
یَصْنَعُونَ).
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 9 ..... ص : 60
(آیه 9)- در این آیه با توجه به بحثهایی که قبلا پیرامون هدایت و ضلالت و ایمان و کفر گذشت به بیان کوتاه و روشنی پیرامون
خداوند همان کسی است که » : در یک دلیل جالب قرین کرده، میفرماید « معاد » را با اثبات « مبدأ » مبدأ و معاد میپردازد و اثبات
وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً). ) « بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت در آورند
فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَیِّتٍ). ) « پس ما این ابرها را به سوي سرزمین مرده و خشکی میرانیم »
فَأَحْیَیْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها). ) « سپس به وسیله آن زمین را بعد از مردنش زنده میکنیم »
کَذلِکَ النُّشُورُ). ) !« آري! زنده شدن مردگان بعد از مرگ نیز همین گونه است »
نظام حساب شدهاي که بر حرکت بادها، و سپس حرکت ابرها، و بعد از آن نزول قطرههاي حیات بخش باران، و به دنبال آن زنده
شدن زمینهاي مرده حاکم است، خود بهترین دلیل و گواه بر این حقیقت است که دست قدرت حکیمی در پشت این دستگاه قرار
دارد و آن را تدبیر میکند.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 10 ..... ص : 60
(آیه 10 )- به دنبال این بحث توحیدي، به اشتباه بزرگ مشرکان که عزت خویش را از بتها میخواستند، اشاره کرده، میفرماید:
کسانی که عزت میخواهند ص: 61 »
مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً). ) « (از خدا بطلبند چرا که) تمام عزت از آن خداست
از آنجا که تنها ذات پاك اوست که شکست ناپذیر است، لذا تمام عزت از آن اوست، و هر کس عزتی کسب میکند از برکت
دریاي بیانتهاي اوست.
جنادة بن ابی » در حالات امام حسن مجتبی علیه السّلام میخوانیم که در ساعات آخر عمرش هنگامی که یکی از یاران به نام
هر گاه بخواهی بدون داشتن قبیله » : از او اندرز خواست نصایح ارزنده و مؤثري براي او بیان فرمود که از جمله این بود « سفیان
!« باشی و بدون قدرت حکومت و هیبت داشته باشی، از سایه ذلت معصیت خدا به درآي و در پناه عزت اطاعت او قرار گیر « عزیز »
إِلَیْهِ یَصْ عَدُ الْکَلِمُ ) « سخنان پاکیزه و عقاید پاك به سوي او صعود میکند » : را چنین تشریح میکند « عزت » سپس راه وصول به
الطَّیِّبُ).
وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ). ) « و عمل صالح را او بالا میبرد »
به اعتقادات صحیح نسبت به مبدأ و معاد و آیین خداوند تفسیر شده است. « الکلم الطّیّب »
وَ الَّذِینَ یَمْکُرُونَ ) « و کسانی که نقشه سوء میکشند عذاب شدیدي براي آنهاست » : سپس به نقطه مقابل آن پرداخته، میگوید
السَّیِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ).
و به جایی نمیرسد (وَ مَکْرُ أُولئِکَ هُوَ یَبُورُ). « و تلاش و کوشش آلوده و ناپاك و فاسد آنها نابود میگردد »
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 11 ..... ص : 61
صفحه 92 از 472
(آیه 11 )- با توجه به این که در آیات گذشته سخن از مسأله توحید و معاد و صفات خدا در میان بود، در این آیه نخست به
وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ). ) « خداوند شما را از خاك آفرید » : آفرینش انسان در مراحل مختلف اشاره کرده، میگوید
ثُمَّ مِنْ نُطْفَۀٍ). ) « سپس از نطفه »
ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْواجاً). ) « بعد از آن شما را به صورت همسران یکدیگر درآورد »
مسلم است که انسان از خاك است هم از این نظر که جدّ انسانها، آدم از خاك آفریده شده، و هم از این نظر که تمام موادي که
جسم انسان را تشکیل میدهد و یا ص: 62
انسان از آن تغذیه میکند، و یا نطفه او از آن منعقد میشود همه سر انجام به موادي که در خاکها نهفته است منتهی میشود.
آنها را پیش کشیده، میگوید: « وضع حمل » و « بارداري مادران » سپس وارد چهارمین و پنجمین مرحله حیات انسان شده، موضوع
وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ). ) « هیچ جنس مادهاي باردار نمیشود و وضع حمل نمیکند مگر به علم پروردگار »
خاك بیجان و مرده کجا و انسان زنده عاقل و هوشیار و پرابتکار کجا؟! نطفه بیارزش که از چند قطره آب متعفن تشکیل شده
این برنامه « هفتم » و « ششم » کجا و انسانی رشید و زیبا و مجهز به حواس مختلف و دستگاههاي گوناگون کجا؟! بعد به مرحله
شگرف در حلقه دیگر پرداخته و به مراحل مختلف عمر و فزونی و کاستی آن بر اثر عوامل مختلف اشاره کرده، میگوید:
و از قوانین و « و هیچ انسانی عمر طولانی نمیکند، یا از عمرش کاسته نمیشود مگر این که در کتاب (علم خداوند) ثبت است »
برنامههایی تبعیت میکند که حاکم بر آنها علم و قدرت اوست (وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی کِتابٍ).
إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ). ) « همه اینها بر خداوند آسان است » : و سر انجام آیه را با این جمله پایان میدهد
آفرینش این موجود عجیب و همچنین مسائل مربوط به جنسیت، و زوجیت، و بارداري، و وضع حمل، و افزایش و کاستی عمر، چه
از نظر قدرت، و چه از نظر علم و محاسبه همه براي او سهل و ساده است، و اینها گوشهاي از آیات انفسی هستند که از یک سو ما
را به مبدأ عالم هستی مربوط و آشنا میکنند و از سوي دیگر دلائل زندهاي بر مسأله امکان معاد محسوب میشوند.
یک سلسله عوامل طبیعی در افزایش یا کوتاهی عمر دخالت دارند که بسیاري از آنها براي بشر تا کنون شناخته شده است، همانند
تغذیه صحیح، کار و حرکت مداوم، دوري از هیجانات مداوم، و داشتن ایمان قوي که بتواند انسان را در ناملایمات زندگی آرامش
و قدرت بخشد. ص: 63
ولی علاوه بر اینها عواملی وجود دارد که در روایات اسلامی روي آن تأکید شده است، به عنوان نمونه به دو روایت زیر توجه
فرمایید:
.« انفاق در راه خدا و صله رحم خانهها را آباد و عمرها را طولانی میکند » : الف) پیغمبر گرامی صلّی اللّه علیه و اله میفرماید
.« نیکوکاري و انفاق پنهانی فقر را بر طرف ساخته، و عمر را افزون میکند » : ب) امام باقر علیه السّلام میفرماید
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 12 ..... ص : 63
(آیه 12 )- دریاي آب شیرین و شور یکسان نیستند! در این آیه به بخش دیگري از آیات آفاقی که نشانههاي عظمت و قدرت اویند
دو دریا یکسان نیستند، این یکی گوارا و شیرین و » : در مورد آفرینش دریاها و برخی برکات و فوائد آنها اشاره کرده، میفرماید
وَ ما یَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ). ) « براي نوشیدن خوشگوار است، و آن دیگر شور و تلخ
با آن که هر دو، روز نخست به صورت قطرات باران شیرین و گوارا از آسمان بر زمین نازل شدهاند، و هر دو از یک ریشه مشتقند،
اما در دو چهره کاملا مختلف با فوائد متفاوت ظاهر گشتهاند.
صفحه 93 از 472
وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْماً طَرِیا). ) « از هر دو گوشت تازه میخورید » : و عجیب این که
وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَۀً تَلْبَسُونَها). ) « و از هر دو وسائل زینتی براي پوشیدن استخراج میکنید »
کشتیها را میبینی که از هر طرف دریاها را » به علاوه از هر دو میتوانید براي نقل و انتقالات خود و متاعها بهره بگیرید لذا
وَ تَرَي الْفُلْکَ فِیهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ ) « میشکافند و پیش میروند، تا از فضل خداوند بهره گیرید و شاید حق شکر او را ادا کنید
فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 13 ..... ص : 63
(آیه 13 )- باز در اینجا به قسمت دیگري از آیات توحید و نعمتهاي بیپایان پروردگار اشاره میکند تا ضمن آگاهی دادن به انسان
او شب را در روز داخل میکند برگزیده تفسیر » : حسّ شکرگزاري آنان را در مسیر شناخت معبود حقیقی برانگیزد، میفرماید
نمونه، ج 4، ص: 64
یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ). ) « و روز را در شب
وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ). ) « و خورشید و ماه را مسخّر (شما) کرده » : بعد به مسأله تسخیر خورشید و ماه اشاره کرده، میگوید
چه تسخیري از این برتر و بالاتر که همه آنها در مسیر منافع انسان حرکت میکنند، و سر چشمه انواع برکات در زندگی بشرند.
اما این خورشید و ماه در عین این که بطور کاملا منظم در مسیر خود میگردند و خدمتگزار لایق و خوبی براي انسانند نظامی که
حاکم بر آنهاست جاودانی نیست.
کُلٌّ یَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَ  می). ) « هر یک تا سر آمد معینی به حرکت خود ادامه میدهد » : لذا به دنبال بحث تسخیر میافزاید
ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ). خداوندي که ) « این است خداوند، پروردگار شما » : سپس به عنوان نتیجهگیري از این بحث توحیدي میفرماید
نظام نور و ظلمت و حرکات حساب شده خورشید و ماه را با تمام برکاتشان مقرّر فرموده است.
لَهُ الْمُلْکُ). ) « حاکمیت در عالم مخصوص اوست »
و معبودهایی را که شما جز او میخوانید حتی حاکمیت و مالکیت (به اندازه) پوست نازکی که روي هسته خرما کشیده شده (در »
وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ). ) « سرتاسر عالم هستی) ندارند
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 14 ..... ص : 64
إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا ) « اگر آنها را (براي حل مشکلات خود) بخوانید هرگز صداي شما را نمیشنوند » : (آیه 14 )- سپس میافزاید
دُعاءَکُمْ).
و به فرض که (ناله و اصرار و الحاح شما را) بشنوند هرگز » ! چرا که قطعاتی از سنگ و چوب بیش نیستند جمادند و بیشعور
وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ). ) « توانایی پاسخگویی به نیازهاي شما ندارند
چرا که روشن شد حتی به اندازه پوست نازك هسته خرمایی مالک سود و زیانی در جهان هستی نیستند.
وَ یَوْمَ الْقِیامَۀِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ). برگزیده ) « روز قیامت که میشود آنها پرستش و شرك شما را منکر میشوند » و از این بالاتر
تفسیر نمونه، ج 4، ص: 65
و میگویند: خداوندا! اینها پرستش ما نمیکردند بلکه هواي نفس خویش را در حقیقت میپرستیدند.
وَ لا یُنَبِّئُکَ ) « هیچ کس مانند خداوندي که از همه چیز آگاه است تو را با خبر نمیسازد » : در پایان آیه براي تأکید بیشتر میفرماید
صفحه 94 از 472
مِثْلُ خَبِیرٍ).
اگر میگوید: بتها در قیامت پرستش شما را انکار میکنند، و از شما بیزاري میجویند، تعجب نکنید، زیرا کسی از این موضوع خبر
میدهد که از تمام عالم هستی و ذرّه ذرّه آن آگاه است.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 15 ..... ص : 65
(آیه 15 )- در تعقیب دعوت مؤکدي که در آیات گذشته به سوي توحید و مبارزه با هر گونه شرك و بت پرستی آمده بود ممکن
است این توهّم براي بعضی پیش آید که خداوند چه نیازي به پرستش ما دارد؟
یا أَیُّهَا النَّاسُ ) « اي مردم! شما نیازمند به خدا هستید و خداوند از هر نظر بینیاز و شایسته حمد و ستایش است » : در این آیه میفرماید
أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ).
آري! بینیاز حقیقی و قائم بالذات در تمام عالم هستی یکی است و او خدا است، همه انسانها بلکه همه موجودات سر تا پا نیازمند و
فقر و وابسته به آن وجود مستقل که اگر لحظهاي ارتباطشان قطع شود هیچند و پوچ.
این ما هستیم که از طریق عبادت و اطاعت او، راه تکامل را میپیماییم و به آن مبدأ بیپایان فیض در پرتو عبودیتش لحظه به لحظه
نزدیکتر میشویم.
یعنی در عین بینیازي آنقدر بخشنده و مهربان است که شایسته هر گونه حمد و « حمید » است و هم « غنی » بنابر این او هم
سپاسگزاري است.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 16 ..... ص : 65
« اگر بخواهد شما را میبرد و خلق جدیدي را میآورد » : (آیه 16 )- در این آیه براي تأکید همین فقر و نیاز انسانها به او میفرماید
(إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ). او نه نیازي به طاعت شما دارد و نه بیمی از گناهانتان.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 17 ..... ص : 65
وَ ما ذلِکَ عَلَی اللَّهِ بِعَزِیزٍ). ) « و این کار براي خدا ناممکن نیست » : (آیه 17 )- و در این آیه باز به عنوان تأکید مجدد میفرماید
ص: 66
آري! او هر چه را اراده کند به آن فرمان میدهد موجود باش آن نیز بلافاصله موجود میشود.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 18 ..... ص : 66
در ارتباط با آیات قبل اشاره میکند: « نکته » (آیه 18 )- این آیه به پنج
این سخن « اگر خدا بخواهد شما را میبرد و قوم دیگري را به جاي شما میآورد » نخست این که در آیات گذشته آمده بود که
ممکن است براي بعضی این سؤال را به وجود آورد که مخاطبین این آیه همه از افراد گنهکار نیستند، آیا ممکن است مؤمنان صالح
نیز گرفتار عواقب گناهان دیگران شوند و محکوم به فنا گردند؟
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري . ) « و هیچ گنهکاري بار گناه دیگري را بر دوش نمیکشد » : اینجاست که میفرماید
این جمله از یک سو ارتباط به عدل خداوند دارد که هر کس را در گرو کار خود میشمرد، و از سوي دیگر به شدت مجازات روز
صفحه 95 از 472
رستاخیز اشاره دارد.
در جمله دوم همین مسأله را به صورت دیگري مطرح میکند، میگوید:
و اگر شخص سنگین باري، دیگري را براي حمل گناهان خود بخواند (پاسخ منفی به دعوت او میدهد و) چیزي از آن را بر دوش »
وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَۀٌ إِلی حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی . ) « نخواهد گرفت هر چند از نزدیکان او باشد
بالأخره در سومین جمله پرده از این حقیقت بر میدارد که انذارهاي پیامبر صلّی اللّه علیه و اله تنها در دلهاي آماده اثر میگذارد،
إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِینَ ) « تو فقط کسانی را بیم میدهی که از پروردگار خود در پنهانی میترسند و نماز را بر پا میدارند » : میفرماید
یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ).
تا در دلی خوف خدا نباشد، و در نهان و آشکار احساس مراقبت یک نیروي معنوي بر خود نکند، و با انجام نماز که قلب را زنده
میکند و به یاد خدا وا میدارد به این احساس درونی مدد نرساند، انذارهاي انبیا و اولیا بیاثر خواهد بود.
و هر کس پاکی (و تقوا) پیشه کند نتیجه » : در جمله چهارم باز به این حقیقت بر میگردد که خدا از همگان بینیاز است، میافزاید
وَ مَنْ تَزَکَّی فَإِنَّما یَتَزَکَّی لِنَفْسِهِ). ص: 67 ) « آن به خودش باز میگردد
و سر انجام در پنجمین و آخرین جمله هشدار میدهد که اگر نیکان و بدان به نتائج اعمال خود در این جهان نرسند مهم نیست چرا
و سر انجام حساب همه را خواهد رسید! (وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ). « بازگشت (همگان) به سوي خداست » که
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 19 ..... ص : 67
(آیه 19 )- نور و ظلمت یکسان نیست! به تناسب بحثهایی که پیرامون ایمان و کفر در آیات گذشته بود، در اینجا چهار مثال جالب
به روشنترین وجه در آن مجسّم شده است. « کفر » و « ایمان » براي مؤمن و کافر ذکر میکند که آثار
تشبیه کرده، میگوید: « بینا » و « نابینا » را به « مؤمن » و « کافر » در نخستین مثال
وَ ما یَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ). ) « هرگز کور و بینا مساوي نیستند »
ایمان به انسان در جهان بینی، و اعتقاد، و عمل، و تمام زندگی روشنایی و آگاهی میدهد، اما کفر ظلمت است و تاریکی، و در آن
نه بینش صحیحی از کل عالم هستی است، و نه از اعتقاد درست و عمل صالح خبري.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 20 ..... ص : 67
(آیه 20 )- و از آن جا که چشم بینا به تنهایی کافی نیست باید روشنایی و نوري نیز باشد، تا انسان با کمک این دو عامل موجودات
وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ). ) « و نه تاریکیها با نور برابرند » : را مشاهده کند، در این آیه میافزاید
چرا که تاریکی منشأ گمراهی و عامل سکون و رکود است، اما نور و روشنایی منشأ حیات و زندگی و حرکت و جنبش و رشد و
نمو و تکامل است.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 21 ..... ص : 67
وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ). ) « و هرگز سایه (آرام بخش) با باد داغ و سوزان یکسان نیستند » : (آیه 21 )- سپس میافزاید
مؤمن در سایه ایمانش در آرامش و امن و امان به سر میبرد، اما کافر به خاطر کفرش در ناراحتی و رنج میسوزد.
صفحه 96 از 472
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 22 ..... ص : 67
وَ ما یَسْتَوِي الْأَحْیاءُ وَ لَا الْأَمْواتُ). ) !« و هرگز زندگان و مردگان یکسان نیستند » : (آیه 22 )- و سر انجام در آخرین تشبیه میگوید
مؤمنان زندگانند، و داراي تلاش و کوشش و حرکت و جنبش، اما کافر همچون چوب خشکیدهاي است که نه طراوتی، نه برگی،
نه گلی و نه سایه دارد و جز براي سوزاندن مفید نیست. ص: 68
إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ). تا دعوت حق را به ) « خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد میرساند » : و در پایان آیه میفزاید
گوش جان بشنود، و به نداي منادیان توحید لبیک گوید.
وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ). ) !« و تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفتهاند برسانی »
فریاد تو هر قدر رسا، و سخنانت هر اندازه دلنشین، و گویا باشد، مردگان و کسانی که بر اثر اصرار در گناه و غوطهور شدن در
تعصب و عناد و ظلم و فساد روح انسانی خود را از دست دادهاند مسلما آمادگی براي پذیرش دعوت تو ندارند.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 23 ..... ص : 68
إِنْ أَنْتَ إِلَّا ) « تو تنها بیم دهندهاي » (آیه 23 )- بنابر این از عدم ایمان آنها نگران مباش، و بیتابی مکن، وظیفه تو ابلاغ و انذار است
نَذِیرٌ).
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 24 ..... ص : 68
(آیه 24 )- اگر کوردلان ایمان نیاورند عجیب نیست در آیات گذشته به اینجا رسیدیم که افرادي هستند همچون مردگان و نابینایان
که سخنان انبیا در دل آنان کمترین اثري ندارد، به دنبال آن در اینجا براي این که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را در این زمینه دلداري
إِنَّا ) « ما تو را به حق براي بشارت و انذار فرستادیم، و هیچ امتی در گذشته نبود مگر این که انذار کنندهاي داشت » : دهد، میفرماید
أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّۀٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ).
تو نداي خود را به گوش آنان برسان، به پاداشهاي الهی بشارت ده، و از کیفرهاي پروردگار آنها را بترسان، خواه پذیرا شوند یا بر
سر عناد و لجاج بایستند.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 25 ..... ص : 68
اگر تو را تکذیب کنند (عجیب نیست و غمگین مباش) زیرا کسانی که قبل از آنها بودند نیز » : (آیه 25 )- در این آیه میافزاید
(پیامبرانشان را) تکذیب کردند، در حالی که فرستادگان آنها با معجزات و دلائل روشن، و کتابهاي محتوي پند و اندرز، و کتابهاي
وَ إِنْ یُکَذِّبُوكَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ ) « آسمانی مشتمل بر احکام و قوانین روشنی بخش، به سراغشان آمدند
بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ).
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 26 ..... ص : 68
(آیه 26 )- در این آیه به کیفر دردناك این گروه اشاره کرده، میفرماید: چنان ص: 69
و سخت مجازات کردم « سپس، کافران را گرفتم » ، نبود که آنها از کیفر الهی مصون بمانند، و دائما به تکذیبهاي خود ادامه دهند
صفحه 97 از 472
(ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا).
جمعی را گرفتار طوفان ساختیم، گروهی را گرفتار تندباد ویرانگر، و جمعی را بوسیله صیحه آسمانی و صاعقه و زلزله درهم
کوبیدیم! سپس در پایان براي تأکید و بیان عظمت و شدت مجازات آنها میگوید:
فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ). ) !؟« مجازات من نسبت به آنها چگونه بود »
این درست به آن میماند که شخصی عمل مهمی را انجام میدهد و بعد از حاضران سؤال میکند کار من چگونه بود؟
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 27 ..... ص : 69
(آیه 27 )- این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود! در اینجا بار دیگر به مسأله توحید باز میگردد، و صفحه تازهاي از کتاب
تکوین را در برابر دیدگان انسانها میگشاید، تا پاسخی دندان شکن به مشرکان لجوج و منکران سرسخت توحید باشد.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ ) « آیا ندیدي خداوند از آسمان آبی نازل کرد و بوسیله آن میوههایی به وجود آوردیم با الوان مختلف » : نخست میگوید
اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها).
آري! میبینید که از آب و زمین واحد یکی بیرنگ و دیگري تنها داراي یک رنگ این همه رنگهاي مختلفی از میوههاي
گوناگون، گلهاي زیبا، برگها و شکوفهها، در چهرههاي مختلف به وجود آمده است.
ممکن است به معنی رنگهاي ظاهري میوهها باشد و ممکن است کنایه از تفاوت در طعم و ساختمان و خواص گوناگون آنها « الوان »
بوده باشد.
و از » : در دنباله آیه به تنوع طرقی که در کوهها وجود دارد، و سبب شناخت جادهها از یکدیگر میشود اشاره کرده، میگوید
وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ ) « کوهها نیز جادههایی آفریده شده به رنگ سفید و سرخ، با رنگهایی متفاوت و (گاه) به رنگ کاملا سیاه
وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ).
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 28 ..... ص : 69
از انسانها و جنبندگان و چهار پایان » : (آیه 28 )- در این آیه مسأله تنوع الوان را در انسانها و جانداران دیگر مطرح کرده، میگوید
نیز (افرادي آفریده شده که) ص: 70
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ). ) « رنگهاي متفاوتی دارند
آري! انسانها با این که همه از یک پدر و مادرند داراي نژادها و رنگهاي کاملا متفاوتند، بعضی سفید همچون برف، بعضی سیاه
همچون مرکب، حتی در یک نژاد نیز تفاوت در میان رنگها بسیار است.
گذشته از چهره ظاهري، رنگهاي باطنی آنها، و خلق و خوهاي آنها، و استعداد و ذوقهایشان، کاملا متنوع و مختلف است.
کَذلِکَ). ) « آري مطلب چنین است » : پس از بیان این نشانههاي توحیدي در پایان به صورت یک جمع بندي میگوید
و از آنجا که بهرهگیري از این آیات بزرگ آفرینش بیش از همه براي بندگان خردمند و دانشمند است در دنباله آیه میفرماید:
إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ). ) « تنها بندگان عالم و دانشمندند که از خدا میترسند »
نائل « ترس از مسؤولیت توأم با درك عظمت مقام پروردگار » آري! از میان تمام بندگان، دانشمندانند که به مقام عالی خشیت یعنی
مولود سیر در آیات آفاقی و انفسی و آگاهی از علم و قدرت پروردگار، و هدف آفرینش است. « خشیت » میگردند، این حالت
منظور از علما کسانی هستند که اعمالشان آنها هماهنگ با » : در حدیثی از امام صادق علیه السّلام در تفسیر همین آیه میخوانیم
صفحه 98 از 472
.« سخنانشان باشد کسی که گفتارش با کردارش هماهنگ نباشد عالم نیست
إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ) « خداوند تواناي شکست ناپذیر و آمرزنده است » : و در پایان آیه به عنوان یک دلیل کوتاه بر آنچه گذشت میفرماید
غَفُورٌ).
که نشانه رحمت بیانتهاي اوست سبب رجاء « غفوریتش » و قدرت بیپایانش سر چشمه خوف و خشیت اندیشمندان است، و « عزت »
و امید آنان است، و به این ترتیب این دو نام مقدس، بندگان خدا را در میان خوف و رجاء نگه میدارد، و میدانیم حرکت مداوم
به سوي تکامل بدون اتصاف به این دو وصف ممکن نیست.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 29 ..... ص : 70
(آیه 29 )- معامله پرسود با پروردگار! از آنجا که در آیه قبل به مقام خوف ص: 71
کسانی که کتاب الهی را تلاوت » : آنها اشاره کرده، میفرماید « امید و رجاء » و خشیت عالمان اشاره شده بود در این آیه به مقام
میکنند، و نماز را بر پا میدارند، و از آنچه به آنها روزي دادهایم در پنهان و آشکار انفاق میکنند، آنها امید تجارتی دارند که
إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِ  را وَ عَلانِیَۀً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ ) « نابودي و فساد و کساد در آن نیست
تَبُورَ).
در اینجا به معنی قرائت سرسري و خالی از تفکر و اندیشه نیست، خواندنی است که سر چشمه فکر باشد، « تلاوت » بدیهی است که
فکري که سر چشمه عمل صالح گردد، عملی که از یک سو انسان را به خدا پیوند دهد که مظهر آن نماز است، و از سوي دیگر به
خلق خدا ارتباط دهد که مظهر آن انفاق است.
.« سرّا » این انفاق گاهی مخفیانه صورت میگیرد تا نشانه اخلاص کامل باشد
.« علانیۀ » و گاه آشکارا تا مشوق دیگران گردد و تعظیم شعائر شود
آري! علمی که چنین اثري دارد مایه رجاء و امیدواري است.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 30 ..... ص : 71
آنها (این اعمال صالح را انجام میدهند) تا خداوند اجر و » : (آیه 30 )- این آیه هدف این مؤمنان راستین را چنین بیان میکند
لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ ) « پاداششان را بطور کامل بپردازد، و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکور است
غَفُورٌ شَکُورٌ).
این جمله در حقیقت اشاره به نهایت اخلاص آنهاست که در اعمال نیک خود جز به پاداش الهی نظر ندارند، و خداوند علاوه بر
پاداش معمولی که آن خود گاهی صدها یا هزاران برابر عمل است از فضل خود بر آنان میافزاید، و مواهبی، از فضل گستردهاش به
آنها میبخشد.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 31 ..... ص : 71
(آیه 31 )- از آنجا که در آیات گذشته سخن از مؤمنان پاکدلی در میان بود که آیات کتاب الهی را تلاوت میکنند و به کار
میبندند، در این آیه از این کتاب آسمانی و دلائل صدق آن و همچنین حاملان واقعی کتاب سخن میگوید، و بحثی را که در
و آنچه از کتاب بر تو وحی فرستادیم » : آیات پیشین پیرامون توحید بود با این بحث که پیرامون نبوت است تکمیل کرده، میفرماید
صفحه 99 از 472
حق است، و آنچه را در کتب ص: 72
وَ الَّذِي أَوْحَیْنا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ ) « پیشین آمده تصدیق میکند، خداوند نسبت به بندگانش آگاه و بیناست
یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ).
جمله (إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِ یرٌ) بیانگر علت حقانیت قرآن و هماهنگی آن با واقعیتها و نیازهاست، چرا که از سوي خداوندي نازل
شده که بندگان خود را به خوبی میشناسد و نسبت به نیازهایشان بصیر و بیناست.
به معنی بینایی نسبت به ظواهر و پدیدههاي « بصیر » به معنی آگاهی از بواطن و عقائد و نیات و ساختمان روحی انسان، و « خبیر »
جسمانی اوست.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 32 ..... ص : 72
(آیه 32 )- وارثان حقیقی میراث انبیا: این آیه به موضوع مهمی در این رابطه- یعنی حاملان این کتاب بزرگ آسمانی، همان کسانی
که بعد از نزول قرآن بر قلب پاك پیامبر صلّی اللّه علیه و اله این مشعل فروزان را در آن زمان و قرون و اعصار دیگر حفظ و
ثُمَّ ) « سپس این کتاب آسمانی را به گروهی از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم » : پاسداري نمودند- اشاره کرده، میفرماید
أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا).
در اینجا قرآن مجید است. « کتاب » منظور از
به چیزي گفته میشود که بدون داد و ستد و زحمت به دست میآید، و خداوند این کتاب بسیار بزرگ را این گونه در « ارث »
اختیار مسلمانان قرار دارد.
از میان آنها عدهاي به خویشتن ستم کردند، و گروهی راه میانه را » : سپس به یک تقسیمبندي مهم در این زمینه پرداخته، میگوید
فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ ) « در پیش گرفتند، و گروهی به فرمان خدا در نیکیها بر دیگران پیشی گرفتند، و این فضیلت بزرگی است
مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ).
خداوند پاسداري این کتاب آسمانی را بعد از پیامبرش بر عهده این امت گذاشته، امتی که برگزیده خداست، ولی در میان این امت
گروههاي مختلفی یافت میشوند: بعضی به وظیفه بزرگ خود در پاسداري از این کتاب و عمل به احکامش کوتاهی کرده، و در
حقیقت بر خویشتن ستم نمودند.
گروهی دیگر تا حد زیادي به این وظیفه پاسداري و عمل به کتاب قیام نمودهاند، هر چند لغزشها و نارسائیهایی در کار خود نیز
داشتهاند. ص: 73
و بالأخره گروه ممتازي وظائف سنگین خود را به نحو احسن انجام داده، و در این میدان مسابقه بزرگ بر همگان پیشی گرفتهاند
که در رأس این گروه امامان معصوم علیهم السّلام قرار دارند.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 33 ..... ص : 73
(آیه 33 )- آنجا که نه غمی است، نه رنجی، و نه درماندگی! این آیات در حقیقت نتیجهاي است براي آنچه در آیات گذشته آمده
جَنَّاتُ عَدْنٍ ) « باغهاي جاویدان بهشت است که همگی در آن وارد میشوند » بود، میفرماید: پاداش پیشگامان در خیرات و نیکیها
یَدْخُلُونَها).
سپس به سه بخش از نعمتهاي بهشتی که بعضی جنبه مادي دارد و ظاهري، و بعضی جنبه معنوي و باطنی، و قسمتی نیز ناظر به نفی و
صفحه 100 از 472
این پیشگامان در خیرات در آن بهشت جاویدان به دستبندهایی از طلا و » : طرد هر گونه مانع و مزاحم است اشاره کرده، میگوید
یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ). ) !« مروارید آراستهاند و لباسشان در آنجا حریر است
آنها در این دنیا به زرق و برقها بیاعتنایی کردند، در بند لباسهاي فاخر نبودند، خداوند به جبران اینها در جهان دیگر بهترین لباسها
و زیورها را بر آنها میپوشاند.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 34 ..... ص : 73
آنها میگویند: حمد (و ستایش) براي » : (آیه 34 )- بعد از ذکر این نعمت مادي به نعمت معنوي خاصی اشاره کرده، میفرماید
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ). ) « خداوندي است که اندوه را از ما بر طرف ساخته
إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ). ) « پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است » : سپس این مؤمنان بهشتی میافزایند
با وصف غفوریتش اندوه سنگین لغزشها و گناهان را بر طرف ساخته، و با وصف شکوریتش مواهب جاودانی که هرگز سایه شوم
غم بر آنها نمیافتد به ما ارزانی داشته.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 35 ..... ص : 73
(آیه 35 )- سر انجام به سراغ آخرین نعمت که نبودن عوارض ناراحتی و عوامل مشقت و خستگی و رنج و تعب است رفته، از قول
آن کسی است که با فضل خود ما را در این سراي اقامت (جاویدان) جاي داد برگزیده تفسیر نمونه، » آنها میگوید: ستایش براي
ج 4، ص: 74
الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَۀِ مِنْ فَضْ لِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها ) !« که نه در آنجا رنجی به ما میرسد و نه سستی و واماندگی
لُغُوبٌ).
و به این ترتیب در آنجا نه عوامل مشقتبار جسمانی وجود دارد، نه از اسباب رنج روحی خبري است.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 36 ..... ص : 74
میپردازد تا دو عامل خوف و رجا را که انگیزه حرکت تکاملی است تقویت « انذارها » به « بشارتها » (آیه 36 )- معمولا قرآن در کنار
کند. لذا در اینجا سخن از مجازاتهاي مادي و معنوي است.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ). ) « آنها که راه کفر را پیش گرفتند آتش دوزخ براي آنهاست » : نخست میفرماید
همان گونه که بهشت دار مقام و سراي جاویدان است، دوزخ نیز براي این گروه جایگاه ابدي است.
و از این رنج و الم رهایی یابند (لا یُقْضی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا). « هرگز فرمان مرگ آنها صادر نمیشود تا بمیرند » : سپس میافزاید
مرگ براي این گونه اشخاص یک دریچه نجات است، اما با جمله گذشته این دریچه بسته شده، باقی میماند دریچه دیگر و آن
این که زنده بمانند و مجازاتشان تدریجا تخفیف یابد، و یا تحمل آنها را بیفزاید تا نتیجه آن تخفیف درد و رنج باشد، این دریچه را
وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها). ) « چیزي از عذاب دوزخ از آنها تخفیف داده نخواهد شد » : نیز با جمله دیگري میبندد، میگوید
کَذلِکَ نَجْزِي ) !« این گونه هر کفران کنندهاي را جزا میدهیم » : و در پایان آیه به عنوان تأکید بر قاطعیت این وعید الهی میفرماید
کُلَّ کَفُورٍ).
آري! جزاي کفران کننده سوختن در عذاب دردناك آتش است، آتشی که با دست خود افروخته و هیزمش را افکار و اعمال و
صفحه 101 از 472
وجود او تشکیل میدهد.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 37 ..... ص : 74
(آیه 37 )- ما را بازگردانید تا عمل صالح انجام دهیم! این آیه به قسمت دیگري از عذاب دردناك آنها پرداخته، و انگشت روي
آنها در دوزخ فریاد میزنند: ص: 75 » : بعضی از نکات حساس در این زمینه گذارده، میگوید
وَ هُمْ یَصْ طَرِخُونَ فِیها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ ) « پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی به جا بیاوریم غیر از آنچه انجام میدادیم
صالِحاً غَیْرَ الَّذِي کُنَّا نَعْمَلُ).
آري! آنها با مشاهده نتایج اعمال سوء خود در ندامت عمیقی فرو میروند، و تقاضاي بازگشت به دنیا میکنند براي انجام اعمال
صالح.
آیا شما را به اندازهاي که هر کس » : به هر حال در برابر این تقاضا یک پاسخ قاطع از سوي خداوند به آنها داده میشود، میفرماید
أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ). ) !؟« اهل تذکر است در آن متذکر میشود عمر ندادیم
وَ جاءَکُمُ النَّذِیرُ). ) !؟« و (آیا) بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد »
اکنون بچشید که » اکنون که چنین است و تمام وسائل نجات در اختیارتان بوده و از آن بهره نگرفتید باید در همین جا گرفتار باشید
فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ). ) !« براي ستمگران یاوري نیست
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 38 ..... ص : 75
خداوند غیب آسمانها و » : (آیه 38 )- در این آیه به تقاضایی که کفّار در دوزخ براي بازگشت به دنیا دارند پاسخ داده، میگوید
إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَیْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ ) « زمین را میداند، چنین خدایی مسلما از آنچه در درون دلهاست آگاه است
الصُّدُورِ)
.آري! او میداند اگر به درخواست دوزخیان پاسخ مثبت گفته شود و باز به دنیا برگردند همان اعمال گذشته را ادامه خواهند داد.
علاوه بر این، آیه هشداري است به همه مؤمنان که در اخلاص نیّات خویش بکوشند و جز خدا کسی را در نظر نداشته باشند.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 39 ..... ص : 75
(آیه 39 )- به دنبال بحثهایی که در آیات گذشته پیرامون سرنوشت کفار و مشرکان آمده بود، در اینجا از طریق دیگري آنها را
مورد بازخواست قرار داده، بطلان طریقه آنها را با دلائل آشکاري روشن میسازد.
هُوَ الَّذِي جَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ). ) « او کسی است که شما را جانشینان در زمین قرار داد » : نخست میگوید
او عقل و شعور و فکر و هوش داده، و طریقه استفاده کردن از این امکانات را ص: 76
به شما انسانها آموخته است، با این حال چگونه ولی نعمت اصلی خود را فراموش کردید.
این جمله، هشداري است به همه انسانها که بدانند دوران آنها ابدي و جاودانی نیست، همان گونه که آنها جانشین اقوام دیگر شدند
پس از چند روزي آنها نیز میروند و اقوام دیگري جانشین آنها خواهند شد.
فَمَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ). ) « پس هر کس کافر شود کفر او به زیان خودش خواهد بود » : به همین دلیل بلا فاصله میگوید
وَ لا یَزِیدُ الْکافِرِینَ کُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتاً). خشم الهی ) « و کفر کافران در نزد پروردگارشان چیزي جز خشم و غضب نمیافزاید »
صفحه 102 از 472
به معنی بر چیدن دامنه رحمت و دریغ داشتن لطف از کسانی است که مرتکب اعمال زشتی شدهاند.
وَ لا یَزِیدُ الْکافِرِینَ کُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً). ) « کفرشان چیزي جز زیان و خسران به آنان نمیافزاید » و به هر حال
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 40 ..... ص : 76
(آیه 40 )- این آیه پاسخ قاطع دیگري به مشرکان میدهد و به آنها خاطر نشان میسازد که اگر انسان از چیزي تبعیت میکند یا به
آن دل میبندد باید دلیلی از عقل بر آن داشته باشد، یا دلیلی از نقل قطعی، شما که هیچ یک از این دو را در اختیار ندارید تکیه
گاهی جز فریب و غرور نخواهید داشت.
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ ) !« بگو: این معبودانی را که جز خدا میخوانید به من نشان دهید چه چیزي از زمین را آفریدهاند » : میفرماید
الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ).
أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِی السَّماواتِ). ) !؟« یا این که در آفرینش آسمان شریکند »
با این حال پرستش آنها چه دلیلی دارد؟! معبود بودن فرع بر خالق بودن است، حال که ثابت شد هیچ دلیل عقلی براي مدعاي شما
آیا کتابی (آسمانی) در اختیار آنها گذاردهایم و آنها دلیل روشنی از آن بر کار خود » ؟ نیست، آیا دلیلی از نقل در اختیار دارید
أَمْ آتَیْناهُمْ کِتاباً فَهُمْ عَلی بَیِّنَۀٍ مِنْهُ). ) ؟« دارند
نه آنها هیچ دلیل و بینه و برهان روشنی از کتب الهی در اختیار ندارند. ص: 77
بَلْ إِنْ یَعِدُ ) « بلکه این ستمگران به یکدیگر جز وعدههاي دروغین نمیدهند » پس سرمایه آنها چیزي جز مکر و فریب نیست
الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً).
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 41 ..... ص : 77
(آیه 41 )- آسمانها و زمین با دست قدرت او برپاست! در این آیه سخن از حاکمیت خدا بر مجموعه آسمانها و زمین است، و در
خداوند » : حقیقت بعد از نفی دخالت معبودهاي ساختگی در جهان هستی به اثبات توحید خالقیت و ربوبیت پرداخته، میفرماید
إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا). ) « آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا از نظام خود منحرف نشوند
نه تنها آفرینش در آغاز با خداست که نگهداري و تدبیر و حفظ آنها نیز به دست قدرت اوست، بلکه آنها هر لحظه آفرینش
جدیدي دارند و فیض هستی لحظه به لحظه به آنها میرسد، که اگر لحظهاي رابطه آنها با آن مبدأ بزرگ قطع شود راه فنا و نیستی
را پیش میگیرند.
اگر نازي کند یکدم فرو ریزند قالبها!
وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَ کَهُما مِنْ ) « و هرگاه منحرف گردند، کسی جز او نمیتواند آنها را نگاه دارد » : سپس به عنوان تأکید میافزاید
أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ).
نه بتهاي ساختگی شما، نه فرشتگان، و نه غیر آنها، هیچ کس قادر بر این کار نیست.
او بردبار » : در پایان آیه براي این که راه توبه را به روي مشرکان گمراه نبندد و اجازه بازگشت در هر مرحله به آنها دهد میفرماید
إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً). ) « و غفور است
به مقتضاي حلمش در مجازات آنها تعجیل نمیکند و به مقتضاي غفوریتش توبه آنها را با شرائطش در هر مرحله که باشد پذیرا
میشود.
صفحه 103 از 472
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 42 ..... ص : 77
اشاره
( (آیه 42
شأن نزول: ..... ص : 77
مشرکان عرب هنگامی که میشنیدند بعضی از امتهاي پیشین همچون یهود، پیامبران الهی را تکذیب کردند، و آنها را به شهادت »
رساندند، میگفتند: ولی ما چنین نیستم! اگر فرستاده الهی به سراغ ما بیاید ما هدایت پذیرترین امتها خواهیم بود! ولی همانها
هنگامی که آفتاب عالمتاب اسلام از افق ص: 78
سرزمینشان طلوع کرد و پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله همراه بزرگترین کتاب آسمانی به سراغشان آمد نه تنها نپذیرفتند بلکه در
مقام تکذیب و مبارزه و انواع مکر و فریب برآمدند.
این آیه و دو آیه بعد نازل شد و آنها را بر این ادعاهاي تو خالی و بیاساس مورد ملامت و سرزنش قرار داد.
تفسیر: ..... ص : 78
استکبار و حیلهگري، سر چشمه بدبختیهاي آنها بود در آیات پیشین سخن از مشرکان و سرنوشت آنها در دنیا و آخرت در میان بود.
آنها با نهایت تأکید سوگند یاد کردند اگر انذار کنندهاي به سراغشان بیاید بطور مسلم از همه امتها هدایت » : در این آیه میفرماید
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِیرٌ لَیَکُونُنَّ أَهْدي مِنْ إِحْدَي الْأُمَمِ). ) « یافتهتر خواهند بود
آري! آنها هنگامی که تماشاگر صفحات تاریخ گذشته بودند، بسیار تعجب میکردند و همه گونه ادعا در باره خود داشتند و لافها
میزدند.
و کوره امتحان سخت داغ شد و خواسته آنها عملی شد نشان دادند که آنها نیز از همان « محک تجربه آمد به میان » اما هنگامی که
پس هنگامی که انذار کننده الهی آمد جز فرار و فاصله گرفتن از حق چیزي بر » : قماشند، بطوریکه قرآن در دنباله همین آیه فرموده
فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِیرٌ ما زادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً). ) !« آنها نیفزود
این تعبیر نشان میدهد که آنها قبلا نیز بر خلاف ادعاهایشان طرفدار حق نبودند، قسمتی از آیین ابراهیم را که در میان آنها وجود
داشت محترم نمیشمردند.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 43 ..... ص : 78
(آیه 43 )- این آیه توضیحی است بر آنچه در آیه قبل گذشت، میگوید:
و هرگز حاضر نشدند در برابر حق تسلیم شوند « به خاطر این بود که طریق استکبار در زمین را پیش گرفتند » دوري آنها از حق
(اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ).
پیشه کردند (وَ مَکْرَ السَّیِّئِ). « حیلهگریهاي زشت و بد را » و نیز به خاطر آن بود که
صفحه 104 از 472
وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ). ) « ولی این حیلهگریهاي سوء تنها دامان صاحبانش را میگیرد »
او را در برابر خلق خدا رسوا و بینوا، و در پیشگاه الهی شرمسار میکند. ص: 79
در حقیقت این آیه میگوید: آنها تنها به دوري کردن از این پیامبر بزرگ الهی قناعت نکردند، بلکه براي ضربه زدن به او از تمام
توان و قدرت خود کمک گرفتند، و انگیزه اصلی آن کبر و غرور و عدم خضوع در مقابل حق بود.
آیا آنها انتظاري جز » : در دنباله آیه این گروه مستکبر مکار و خیانتکار را با جمله پر معنی و تکان دهندهاي تهدید کرده، میگوید
فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ). ) !؟« این دارند که گرفتار همان سرنوشت پیشینیان شوند
این جمله کوتاه اشارهاي دارد به تمام سرنوشتهاي شوم اقوام گردنکش و طغیانگري همچون قوم نوح، و عاد، و ثمود، و قوم فرعون
که هر کدام به بلاي عظیمی گرفتار شدند.
هرگز براي سنت الهی تغییر و تبدیلی نمییابی، و هرگز براي سنت الهی دگرگونی نخواهی » : سپس براي تأکید بیشتر میافزاید
فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا). ) « یافت
نوسان و دگرگونی سنتها در باره کسی تصور میشود که آگاهی محدودي دارد، ولی پروردگاري که عالم و حکیم و عادل است
سنتش در باره آیندگان همان است که در باره پیشینیان بوده است، سنتهایش ثابت و تغییر ناپذیر است.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 44 ..... ص : 79
(آیه 44 )- در این آیه این گروه مشرك و مجرم را به پیگیري آثار گذشتگان و سرنوشتی که به آن گرفتار شدند دعوت میکند، تا
آیا سیر در » : آنچه را از تاریخ در باره آنها شنیدهاند با چشم در سرزمینهاي متعلق به آنها، و در لابلاي آثارشان ببینند، میفرماید
أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ ) !؟« زمین نکردند تا بنگرند عاقبت کار کسانی که پیش از آنها بودند چه شد
مِنْ قَبْلِهِمْ).
وَ کانُوا ) « آنها از اینها قویتر و پر قدرتتر بودند » اگر اینها چنین تصور میکنند که از آنان نیرومندترند سخت در اشتباهند، چرا که
أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً).
نه چیزي در آسمان، نه در » به علاوه انسانها هر قدر نیرومند و قوي باشند قدرت آنها در برابر قدرت خداوند صفر است، چرا که
زمین، از حوزه قدرت او فرار ص: 80
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیْءٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ). ) « نخواهد کرد، و او را عاجز و ناتوان نخواهد ساخت
إِنَّهُ کانَ عَلِیماً قَدِیراً). ) « او دانا و تواناست » زیرا
نه چیزي از نظرش مخفی و پنهان میماند، و نه کاري در برابر قدرتش مشکل است، و نه کسی بر او چیره میشود.
سورة فاطر( 35 ): آیۀ 45 ..... ص : 80
است بحثهاي تند و تهدیدهاي شدید « فاطر » (آیه 45 )- اگر لطف او نبود جنبندهاي بر پشت زمین نبود! این آیه که آخرین آیه سوره
گذشته این سوره را با بیان لطف و رحمت پروردگار بر مردم روي زمین پایان میدهد، همان گونه که این سوره را با گشایش
رحمت خدا بر مردم آغاز کرد.
آیه قبل که مجرمان بیایمان را تهدید به سرنوشت پیشینیان میکرد این سؤال را براي بسیاري از آنها و دیگران مطرح میسازد که
اگر سنت الهی در باره همه گردنکشان چنین است پس چرا این قوم مشرك و سرکش مکّه را مجازات نمیکند؟! در پاسخ این
صفحه 105 از 472
اگر خداوند همه مردم را به خاطر اعمالی که انجام دادهاند مجازات کند (و هیچ مهلتی براي اصلاح و تجدید نظر » : سؤال میفرماید
وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما کَسَ بُوا ما تَرَكَ عَلی ظَهْرِها ) « و خودسازي به آنان ندهد) جنبندهاي را بر پشت زمین باقی نخواهد گذاشت
مِنْ دَابَّۀٍ).
آن چنان مجازاتهاي پی در پی نازل میشد و صاعقهها و زلزلهها و طوفانها گنهکاران ظالم را در هم میکوبید که زمین جاي
زندگی براي کسی نبود.
و به آنها فرصت براي توبه و اصلاح میدهد (وَ لکِنْ « ولی خداوند (به لطف و کرمش) آنها را تا زمان معینی به تأخیر میاندازد »
یُؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَ  می).
اما هنگامی که اجل آنها فرارسد (هر کس را » ، اما این حلم و فرصت الهی حسابی دارد، تا زمانی است که اجل آنها فرا نرسیده باشد
هم اعمال آنها را میبیند و هم از نیات آنها با « به مقتضاي عملش جزا میدهد چرا که) خداوند نسبت به بندگانش بصیر و بیناست
خبر است (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصِیراً).
« پایان سوره فاطر »
ص: 81
سوره یس [ 36 ] ..... ص : 81
اشاره
نازل شده و 83 آیه دارد « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 81
در این سوره چهار بخش عمده مخصوصا دیده میشود:
-1 نخست سخن از رسالت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله و قرآن مجید و هدف از نزول این کتاب بزرگ آسمانی است.
-2 بخش دیگر از رسالت سه نفر از پیامبران الهی، و چگونگی دعوت آنها به سوي توحید و مبارزه پیگیر و طاقتفرساي آنها با
شرك سخن میگوید.
-3 بخشی از این سوره که از آیه 33 شروع میشود و تا آیه 44 ادامه دارد مملو از نکات جالب توحیدي، و بیان گویا از آیات و
نشانههاي عظمت پروردگار در عالم هستی است.
و دلائل گوناگون آن و چگونگی حشر و نشر، و سؤال و جواب در « معاد » -4 بخش مهم دیگري از این سوره در مسائل مربوط به
روز قیامت، و پایان جهان، و بهشت و دوزخ سخن میگوید، و در لابلاي این بحثها آیاتی تکان دهنده براي بیداري و هشیاري
غافلان و بیخبران آمده است که اثري نیرومند در دلها و جانها دارد.
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 81
نامیده شده است. « قلب قرآن » در احادیث به عنوان « یس » سوره
، برگزیده تفسیر نمونه، ج 4 .« هر چیز قلبی دارد، و قلب قرآن یس است » : در حدیثی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم
صفحه 106 از 472
ص: 82
هر کس آن را در روز پیش از آن که » : در حدیثی از امام صادق علیه السّلام نیز همین معنی آمده است و در ذیل آن میافزاید
غروب شود بخواند در تمام طول روز محفوظ و پر روزي خواهد بود، و هر کس آن را در شب پیش از خفتن بخواند خداوند هزار
و به دنبال آن فضائل مهم دیگري نیز بیان «... فرشته را بر او مأمور میکند که او را از هر شیطان رجیم و هر آفتی حفظ کنند
میفرماید.
این عظمت به خاطر محتواي عظیم این سوره است.
محتوایی بیدارگر ایمان بخش و مسؤولیت آفرین و تقوازا که وقتی انسان در آن اندیشه کند و این اندیشه در اعمال او پرتوافکن
گردد خیر دنیا و آخرت را براي او به ارمغان میآورد.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة یس( 36 ): آیۀ 1 ..... ص : 82
یا- » این سوره همانند 28 سوره دیگر قرآن مجید با حروف مقطعه آغاز میشود، و این بار دو حرف « قلب قرآن » (آیه 1)- سر آغاز
یس). آیه اول سوره را تشکیل میدهد. ) « سین
در روایتی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که فرمود: « یس » در خصوص سوره
.« یس نام رسول خداست و دلیل بر آن این است که بعد از آن میفرماید تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستی »
سورة یس( 36 ): آیۀ 2 ..... ص : 82
(آیه 2)- به دنبال این حروف مقطعه- همانند بسیاري از سورههایی که با حروف مقطعه آغاز شده- سخن از قرآن مجید به میان
وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ). ) « سوگند به قرآن حکیم » : میآورد، منتها در اینجا به آن سوگند یاد کرده، میگوید
گویی قرآن را موجودي زنده و عاقل و رهبر و پیشوا معرفی میکند که میتواند درهاي حکمت را به روي انسانها بگشاید.
البته خداوند نیازي به سوگند ندارد، ولی سوگندهاي قرآن همواره داراي دو فایده مهم است: نخست تأکید روي مطلب، و دیگر
بیان عظمت چیزي که به آن سوگند یاد میشود.
ص: 83
سورة یس( 36 ): آیۀ 3 ..... ص : 83
مسلما تو از رسولان خداوند » : (آیه 3)- این آیه چیزي را که سوگند آیه قبل به خاطر آن بوده است بازگو میکند، میفرماید
إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ). ) « هستی
سورة یس( 36 ): آیۀ 4 ..... ص : 83
عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ). ) « بودن تو بر صراط مستقیم » (آیه 4)- رسالتی که توأم با حقیقت است و
سورة یس( 36 ): آیۀ 5 ..... ص : 83
صفحه 107 از 472
تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ). ) « از ناحیه خداوند عزیز و رحیم نازل شده » (آیه 5)- سپس میافزاید: این قرآنی است که
است با هم آمیخته و این کتاب بزرگ آسمانی را در اختیار انسانها « بشارت » و دیگري مظهر « انذار » عزّت و رحمتش که یکی مظهر
گذارده است.
سورة یس( 36 ): آیۀ 6 ..... ص : 83
(آیه 6)- این آیه هدف اصلی نزول قرآن را این گونه شرح میدهد:
لِتُنْذِرَ قَوْماً ) « تا قومی را انذار کنی که پدران آنها انذار نشدند و به همین دلیل آنها در غفلت فرو رفتهاند » قرآن را بر تو نازل کردیم
ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ).
قرآن نازل شد تا مردم غافل را هوشیار، و خواب زدگان را بیدار سازد.
سورة یس( 36 ): آیۀ 7 ..... ص : 83
فرمان و وعده الهی بر اکثر آنها » : (آیه 7)- سپس قرآن به عنوان یک پیشگویی در باره سران کفر و سردمداران شرك میگوید
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ). ) « تحقق یافته و به همین دلیل ایمان نمیآورند
حقیقت این است که انسان در صورتی اصلاح پذیر و قابل هدایت است که فطرت توحیدي خود را با اعمال زشت و اخلاق
آلودهاش بکلی پایمال نکرده باشد و گر نه تاریکی مطلق بر قلب او چیره خواهد شد و تمام روزنههاي امید براي او بسته میشود.
سورة یس( 36 ): آیۀ 8 ..... ص : 83
ما در گردنهاي آنها غلهایی قرار » : (آیه 8)- این آیه ادامه توصیف این گروه نفوذ ناپذیر است، در نخستین توصیف آنها میگوید
إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ ) « دادیم که تا چانههاي آنها ادامه دارد، و سرهاي آنها را به بالا نگاه داشته است
مُقْمَحُونَ).
چه جالب است تشبیهی که از حال بت پرستان لجوج خصوصا سران آنها به ص: 84
را بر گردن و دست و پاي خود بستهاند و غلهاي آنها « عادات و رسوم خرافی » و زنجیر « تقلید » چنین انسانهایی شده، آنها طوق
آنقدر پهن و گسترده است که سر آنها را بالا نگاهداشته و از دیدن حقایق محروم ساخته، آنها اسیرانی هستند که نه قدرت فعالیت
و حرکت دارند و نه قدرت دید! آیه فوق هم میتواند ترسیمی از حال این گروه بیایمان در دنیا باشد، و هم بیان حال آنها در
آخرت که تجسمی است از مسائل این جهان.
سورة یس( 36 ): آیۀ 9 ..... ص : 84
و ما در پیش روي » : (آیه 9)- این آیه توصیف دیگري از همین افراد است، و ترسیم گویایی از عوامل نفوذ ناپذیري آنها، میفرماید
وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَ  دا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَ  دا). ) « آنها سدي قرار دادیم و در پشت سرشان سدي
چشمانشان را پوشاندهایم » آنها در میان این دو سد چنان محاصره شدهاند که نه راه پیش دارند و نه راه بازگشت! و در همین حال
فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ). ) « لذا نمیبینند
صفحه 108 از 472
و چنین است حال مستکبران خودخواه و خودبین، و مقلدان کور و کر، و متعصبان لجوج در برابر چهره حقایق!
سورة یس( 36 ): آیۀ 10 ..... ص : 84
!« براي آنها یکسان است، چه آنها را انذار کنی، یا نکنی، ایمان نمیآورند » : (آیه 10 )- به همین دلیل در این آیه صریحا میگوید
(وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ).
گفتار تو هر قدر نافذ، و وحی آسمانی هر قدر مؤثر باشد، تا در زمینه آماده وارد نشود تأثیر نخواهد گذاشت.
سورة یس( 36 ): آیۀ 11 ..... ص : 84
(آیه 11 )- چه کسانی انذار تو را میپذیرند؟ در آیات گذشته سخن از گروهی در میان بود که به هیچ وجه آمادگی پذیرش
انذارهاي الهی را ندارند، اما در اینجا از گروه دیگري که درست در نقطه مقابل آنها قرار گرفتهاند سخن میگوید، تا با مقایسه با
یکدیگر- همان گونه که روش قرآن در بحث است- مسأله روشنتر شود.
تو تنها کسی را انذار میکنی که از ذکر پیروي کند، و از خداوند ص: 85 » : میفرماید
و از طریق برهان و استدلال او را بشناسد (إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ). کسی که « رحمان در پنهان بترسد
گوش شنوا و قلب آماده دارد.
فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ). ) « و کسی که چنین است او را بشارت به مغفرت و پاداش پر ارزش ده »
سورة یس( 36 ): آیۀ 12 ..... ص : 85
(آیه 12 )- سپس به تناسب بحثی که در آیات گذشته پیرامون اجر و پاداش پر ارزش مؤمنان و پذیرندگان انذارهاي انبیا آمده بود
« ما مردگان را زنده میکنیم » : اشاره کرده، میفرماید « معاد و رستاخیز و ثبت و ضبط اعمال براي حساب و جزا » در این آیه به مسأله
(إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی .
وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ). ) « و تمام آثار آنها را مینویسیم »
بنابر این چیزي فروگذار نخواهد شد مگر این که در نامه اعمال براي روز حساب محفوظ خواهد بود.
وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ). ) « و ما همه چیز را در کتاب آشکار احصا کردهایم » : و در پایان آیه براي تأکید بیشتر میافزاید
سورة یس( 36 ): آیۀ 13 ..... ص : 85
براي آنها عبرتی است در تعقیب بحثهایی که در زمینه قرآن و نبوت پیامبر اسلام صلّی اللّه « اصحاب القریه » (آیه 13 )- سرگذشت
علیه و آله و مؤمنان راستین و منکران لجوج گذشت در اینجا نمونهاي از وضع امتهاي پیشین در همین زمینه مطرح شده، و در ضمن
این آیه و چندین آیه بعد که مجموعا هجده آیه را تشکیل میدهد سرگذشتی از چند تن از پیامبران پیشین را بیان میکند، تا هم
هشداري باشد براي مشرکان مکه، و هم تسلی و دلداري باشد براي پیامبر و مؤمنان اندك آن روز، به هر حال تکیه بر این
سرگذشت در قلب این سوره که خود قلب قرآن است به خاطر شباهت تمامی است که با موقعیت مسلمانان آن روز دارد.
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا ) « و براي آنها اصحاب قریه را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوي آنها آمدند » : نخست میفرماید
أَصْحابَ الْقَرْیَۀِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ). ص: 86
صفحه 109 از 472
مفهوم گستردهاي دارد که هم شهرها را شامل میگردد و هم روستاها را، هر چند در زبان فارسی معمولی تنها به روستا « قریه »
اطلاق میشود.
یکی از شهرهاي شامات بوده است. « انطاکیه » در اینجا « قریه » مشهور در میان مفسران این است که منظور از
از آیات این سوره بر میآید که اهل این شهر بت پرست بودند و این رسولان براي دعوت آنها به سوي توحید و مبارزه با شرك
آمده بودند.
سورة یس( 36 ): آیۀ 14 ..... ص : 86
در آن زمان که دو نفر از » : (آیه 14 )- سپس قرآن بعد از این بیان اجمالی و سر بسته، به شرح ماجرا پرداخته، چنین میگوید
رسولان را به سوي آنها فرستادیم، اما آنها رسولان ما را تکذیب کردند، لذا براي تقویت آن دو، شخص سومی ارسال نمودیم، آنها
إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَ ذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ ) « همگی گفتند: ما فرستادگان به سوي شما از طرف پروردگاریم
مُرْسَلُونَ).
سورة یس( 36 ): آیۀ 15 ..... ص : 86
(آیه 15 )- اکنون ببینیم آن قوم گمراه در مقابل دعوت رسولان چه واکنشی نشان دادند، قرآن میگوید: همان بهانهاي را که
آنان (در جواب) گفتند: شما بشري همانند ما نیستید » بسیاري از کافران سرکش در برابر پیامبران الهی پیش کشیدند مطرح نمودند
قالُوا ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا ) !« و خداوند رحمان چیزي نازل نکرده، شما فقط دروغ میگویید
تَکْذِبُونَ).
اگر بنا بود فرستادهاي از طرف خدا بیاید باید فرشته مقربی باشد نه انسانی همچون ما، و همین را دلیل براي تکذیب رسولان و انکار
نزول فرمان الهی پنداشتند.
سورة یس( 36 ): آیۀ 16 ..... ص : 86
(آیه 16 )- به هر حال این پیامبران از مخالفت سرسختانه آن قوم گمراه مأیوس نشدند و ضعف و سستی به خود راه ندادند، و در
گفتند: » پاسخ آنها چنین
قالُوا رَبُّنا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ). ) « پروردگار ما میداند که ما قطعا فرستادگان او به سوي شما هستیم
سورة یس( 36 ): آیۀ 17 ..... ص : 86
وَ ما عَلَیْنا إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ). ) « و بر عهده ما چیزي جز ابلاغ رسالت بطور آشکار و روشن نیست » -( (آیه 17
ص: 87
سورة یس( 36 ): آیۀ 18 ..... ص : 87
(آیه 18 )- ولی این کوردلان در برابر آن منطق روشن و معجزات تسلیم نشدند، بلکه بر خشونت خود افزودند، و از مرحله تکذیب
صفحه 110 از 472
وجود شما شوم است و مایه بدبختی « گفتند: ما شما را به فال بد گرفتهایم » پا فراتر نهاده به مرحله تهدید و شدت عمل گام نهادند
شهر و دیار ما! (قالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ).
ممکن است مقارن آمدن این پیامبران الهی بعضی مشکلات در زندگی مردم آن دیار بر اثر گناهانشان و یا به عنوان هشدار الهی
حاصل شده باشد، باز به این هم قناعت نکردند، بلکه با تهدیدي صریح و آشکار نیات شوم و زشت خود را ظاهر ساختند، و گفتند:
لَئِنْ لَمْ ) !« اگر از این سخنان دست برندارید مسلما شما را سنگسار خواهیم کرد، و مجازات دردناکی از ما به شما خواهد رسید »
تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِیمٌ).
اشاره به این باشد که سنگسار نمودن شما را آنقدر ادامه میدهیم تا مایه مرگ شما شود. « عذاب الیم » ممکن است ذکر
سورة یس( 36 ): آیۀ 19 ..... ص : 87
گفتند: شومی شما از خودتان است » (آیه 19 )- اینجا بود که رسولان الهی با منطق گویاي خود به پاسخ هذیانهاي آنها پرداختند، و
قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ). ) « اگر درست بیندیشید به این حقیقت واقف خواهید شد
اگر بدبختی و تیره روزي و حوادث شوم محیط جامعه شما را فراگرفته، و برکات الهی از میان شما رخت بر بسته، عامل آن را در
درون جان خود، در افکار منحط و اعمال زشت و شومتان جستجو کنید، نه در دعوت ما.
بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ). ) « شما گروهی اسرافکارید » : و سر انجام آخرین سخن این فرستادگان پروردگار به آنان این بود که
اگر توحید را انکار کرده، به شرك روي میآورید، دلیل آن اسراف و تجاوز از حق است، و اگر جامعه شما گرفتار سرنوشت شوم
شده است سبب آن نیز اسراف در گناه و آلودگی به شهوات است.
سورة یس( 36 ): آیۀ 20 ..... ص : 87
(آیه 20 )- مجاهدي جان بر کف! در اینجا بخش دیگري از مبارزات رسولانی که در این داستان به آنها اشاره شده، آمده است، و
آن مربوط به حمایت ص: 88
حساب شده و شجاعانه مؤمنان اندك از آنهاست که در برابر اکثریت کافر و مشرك و لجوج ایستادند و تا سر حد جان از پیامبران
الهی دفاع کردند.
و مردي (با ایمان) از نقطه دور دست شهر با سرعت و شتاب (به سراغ گروه کافران) آمد و گفت: اي قوم من! از » : نخست میفرماید
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَۀِ رَجُلٌ یَسْعی قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ). ) « فرستادگان خدا پیروي کنید
ذکر کردهاند هنگامی که به او خبر رسید، در قلب شهر مردم بر این پیامبران الهی شوریدهاند، و « حبیب نجّار » این مرد که نامش را
شاید قصد شهید کردن آنها را دارند، سکوت را مجاز ندانست، با سرعت و شتاب خود را به مرکز شهر رسانید و آنچه در توان
داشت در دفاع از حق فروگذار نکرد.
به صورت ناشناخته، شاید اشاره به این نکته است که او یک فرد عادي بود، قدرت و شوکتی نداشت، و در مسیر « رجل » تعبیر به
خود تک و تنها بود، تا مؤمنان عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در آغاز اسلام که عده قلیلی بیش نبودند سرمشق بگیرند و بدانند
حتی یک نفر مؤمن تنها نیز داراي مسؤولیت است و سکوت براي او جائز نیست.
سورة یس( 36 ): آیۀ 21 ..... ص : 88
صفحه 111 از 472
(آیه 21 )- اکنون ببینیم این مؤمن مجاهد به چه منطق و دلیلی براي جلب توجه همشهریانش متوسل گشت؟
اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ ) « از کسانی پیروي کنید که از شما اجر و مزدي (در برابر دعوت خود) نمیخواهند » : نخست از این در وارد شد
أَجْراً).
این خود نخستین نشانه صدق آنهاست که هیچ منفعت مادي در دعوتشان ندارند، نه از شما مالی میخواهند، و نه جاه و مقام، و نه
حتی تشکر و سپاسگزاري، و این همان چیزي است که بارها در آیات قرآن در مورد انبیاي بزرگ به عنوان نشانهاي از اخلاص
تکرار گردیده است. « و ما اسئلکم علیه من اجر » پنج بار جمله « شعرا » روي آن تکیه شده، تنها در سوره
وَ هُمْ مُهْتَدُونَ). ) « این رسولان (چنانکه از محتواي دعوت و سخنانشان بر میآید) افرادي هدایت یافتهاند » سپس میافزاید: به علاوه
سورة یس( 36 ): آیۀ 22 ..... ص : 88
(آیه 22 )- سپس به دلیل دیگري میپردازد و به سراغ اصل توحید که ص: 89
وَ ما لِیَ لا ) ؟« من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است » : عمدهترین نکته دعوت این رسولان بوده است میرود و میگوید
أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِی).
فطرت سلیم میگوید: کسی شایسته پرستش است که خالق و مالک و بخشنده مواهب باشد نه این بتها که هیچ کاري از آنان ساخته
نیست.
وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). ) « همه شما سر انجام تنها به سوي او باز میگردید » و به دنبال آن هشدار میدهد که مراقب باشید
یعنی نه تنها سر و کار شما در زندگی این جهان با اوست که در جهان دیگر نیز تمام سرنوشت شما در دست قدرت او میباشد،
آري به سراغ کسی بروید که در هر دو جهان سرنوشت شما را به دست گرفته.
سورة یس( 36 ): آیۀ 23 ..... ص : 89
(آیه 23 )- و در سومین استدلال خود به وضع بتها پرداخته، و اثبات عبودیت را براي خداوند با نفی عبودیت از بتها تکمیل میکند،
آیا غیر از خداوند معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمن بخواهد زیانی به من برساند شفاعت آنها کمترین » : میگوید
أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَۀً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُ رٍّ لا تُغْنِ ) « فایدهاي براي من نخواهد داشت، و مرا از مجازات او هرگز نجات نخواهند داد
عَنِّی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً وَ لا یُنْقِذُونِ).
باز در اینجا از خودش سخن میگوید تا جنبه تحکّم و آمریت نداشته باشد، و دیگران حساب کار خود را برسند.
سورة یس( 36 ): آیۀ 24 ..... ص : 89
هر گاه من چنین بتهایی را پرستش کنم و آنها را شریک » : (آیه 24 )- سپس این مؤمن مجاهد براي تأکید و توضیح بیشتر افزود
إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ). ) « پروردگار قرار دهم در گمراهی آشکار خواهم بود
کدام گمراهی از این آشکارتر که انسان عاقل و با شعور در برابر این موجودات بیشعور زانو زند و آنها را در کنار خالق زمین و
آسمان قرار دهد.
سورة یس( 36 ): آیۀ 25 ..... ص : 89
صفحه 112 از 472
(آیه 25 )- این مؤمن تلاشگر و مبارز پس از این استدلالات و تبلیغات مؤثر و گیرا با صداي رسا در حضور جمع اعلام کرد: همه
، و دعوت این رسولان را پذیرا شدهام (إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ). برگزیده تفسیر نمونه، ج 4 « من به پروردگار شما ایمان آوردهام » بدانید
ص: 90
فَاسْمَعُونِ). و بدانید من به دعوت این رسولان مؤمنم و گفتار مرا به کار بندید که به سود شماست. ) « بنابر این سخنان مرا بشنوید »
سورة یس( 36 ): آیۀ 26 ..... ص : 90
(آیه 26 )- اما ببینیم عکس العمل این قوم لجوج در برابر این مؤمن پاکباز چه بود؟ قرآن سخنی از آن به میان نمیآورد، ولی از
لحن آیات بعد استفاده میشود که آنها بر او شوریدند و شهیدش کردند.
قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّۀَ). ) !« به او گفته شد وارد بهشت شو » : قرآن این حقیقت را با جمله جالب و سر بستهاي بیان کرده، میگوید
این تعبیر نشان میدهد که شهادت این مرد مؤمن همان، و داخل شدن او در بهشت همان.
البته روشن است منظور از بهشت در اینجا بهشت برزخی است، چرا که هم از آیات و هم از روایات استفاده میشود که بهشت
جاویدان در قیامت نصیب مؤمنان خواهد شد همان گونه که دوزخ نیز در مورد بدکاران چنین است.
به هر حال روح پاك این مرد به آسمانها، در جوار قرب رحمت الهی و در نعیم بهشتی، شتافت، و در آنجا تنها آرزویش این بود
قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ). و این چنین مؤمن، عاشق هدایت مردم است و از گمراهی آنان ) « گفت: اي کاش قوم من میدانستند » که
رنج میبرد.
سورة یس( 36 ): آیۀ 27 ..... ص : 90
بِما غَفَرَ ) « پروردگارم مرا مشمول آمرزش و عفو خویش قرار داد و در صف گرامیان جاي داد » : (آیه 27 )- اي کاش میدانستند که
لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ).
اي کاش چشم حق بینی داشتند و آنچه را در پشت این پرده است ببینند یعنی تا این همه نعمت و اکرام و احترام خدا را بنگرند و
بدانند در مقابل اهانتهاي آنها خداوند چه لطفی در حق من فرموده است، اي کاش میدیدند و ایمان میآوردند اما افسوس!
ص: 91
آغاز جزء